کاربرد نظریه بازی ها در ارزهای دیجیتال
یکی از پایههای اساسی توسعه رمزارزها یا ارزهای دیجیتال، کاربرد نظریه بازی ها در ارزهای دیجیتال است. از جمله دلایلی که موجب شد علی رغم تلاش های متعدد برای بر هم زدن شبکه بیت کوین، این رمزارز بتواند بیش از یک دهه به رشد خود ادامه دهد نظریه بازی است.
تئوری بازی به بررسی چگونگی تصمیم گیری افراد منطقی در سناریوهای مختلف میپردازد. گرچه در اغلب موارد این تئوری با منطق عمومی سروکار دارد، اما کاملاً یک روش ریاضیاتی میباشد و در هر حوزهای که افراد باید با یکدیگر همکاری یا رقابت کنند، کاربرد دارد. منظور از “بازی” یک محیط تعاملی است که بازیکنان تمایل دارند هنگام عمل به قوانین بازی یا واکنش به رفتار سایر بازیکنان، منطقی رفتار کنند.
این مفهوم در ابتدا برای بررسی رفتار مشاغل، بازارها و مصرف کنندگان در اقتصاد تعریف شد. اما اکنون به طور گستردهای در سایر زمینهها نیز مورد استفاده قرار میگیرد. مدل های نظریه بازی میتوانند به عنوان ابزاری برای بررسی رفتار بالقوه عوامل متقابل و نتایج احتمالی اقدامات آنها در شرایط از پیش تعیین شده، استفاده شوند. این الگوها میتوانند در سیاست، جامعه شناسی، روانشناسی و فلسفه نیز استفاده شوند.
اگر تمایل دارید کمی بیشتر در مورد نظریه بازی ها مطالعه کنید، به مقاله “نگاهی مقدماتی به نظریه بازی ها” مراجعه کنید.
مفهوم cryptoeconomics
کاربرد نظریه بازی ها در ارزهای دیجیتال، همان چیزی است که باعث ایجاد مفهوم cryptoeconomics شده است. منظور از این مفهوم مطالعه اقتصاد پروتکلهای مبتنی بر بلاک چین و تاثیر رفتار شرکت کنندگان بر این پروتکلها است. علاوه بر این، رفتار عوامل خارجی را که بخشی از شبکه نیستند، اما میتوانند برای مختل کردن شبکه به آن بپیوندد را نیز در نظر میگیرد.
مکانیک بلاک چین طوری طراحی شده که اعضای شبکه به طور متقابل به یکدیگر وابستهاند و همین وابستگی متقابل ما را به سمت نظریه بازی ها هدایت میکند. تاثیر نظریه بازی بر طراحی ارزهای دیجیتال از طریق تأثیر آن بر cryptoeconomics بررسی میشود. هدف از کاربرد نظریه بازی ها در ارزهای دیجیتال، مدل سازی استراتژی انسان برای ساخت شبکههایی است که نیازی به نظارت ندارند، اما تاثیر مثبتی بر منافع آنها دارند. متأسفانه، بررسی تصمیمات غیرقابل پیش بینی بشر ابتدا مستلزم این است که ما بدانیم چه چیزی باعث انگیزه افراد میشود، ولی متاسفانه در عمل کار راحتی نیست.
تئوری بازی و cryptoeconomics
تئوری بازی با تشویق بازیکنان منطقی به اجرای استراتژیهایی که منافعشان را بیشینه میکند، در بخش اقتصادی cryptoeconomics قرار میگیرد. cryptoeconomics ترکیبی از رمزنگاری و طراحی مشوق های اقتصادی به منظور ساخت سیستم هایی است که دارای ویژگی های مطلوب خاصی باشند. این گرایش که اخیرا هم بسیار محبوب شده، ابزاری برای ایجاد شبکه های قدرتمند، ایمن و peer-to-peer فراهم میکند. بنابراین، رمزنگاری برای تایید وقایع گذشته، مانند تایید پیامها، استفاده میشود. در حالی که مشوق های اقتصادی برای تشویق بازیکنان به رفتار مطلوب در آینده استفاده میشوند. بنابراین، cryptoeconomics با مکانیسمهای امنیتی رو به عقب و مشوق ها و انگیزه های رو به جلو، به ما امکان میدهد پروتکل های غیرمتمرکز قدرتمندی بسازیم و راه های جدیدی برای سازماندهی و اداره آن پیدا کنیم.
استراتژی بیت کوین
کاربرد نظریه بازی ها در ارزهای دیجیتال، هنگام طراحی یک سیستم اقتصادی امن و مطمئن برای رمزارزها، مانند سیستم بیتکوین، بسیار جالب توجه است. ایجاد بیت کوین به عنوان سیستمی با تحمل خطای بیزانس (BFT) نتیجه ترکیبی هماهنگ از رمزنگاری و نظریه بازی است.
شبکه بیت کوین، با پاداش دادن بیت کوین –انگیزه اقتصادی– استخراج کنندگان را تشویق میکند تا برای قدرتمند کردن شبکه از قدرت محاسباتیشان استفاده کنند. توافق بین گرههای شبکه بیت کوین به روش Proof-of-Work حاصل میشود. این روش که کاملا به قدرت محاسباتی بازیکنان برای رسیدن به سود بستگی دارد.
سازندگان ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین باید مطمئن شوند زمانی که همه دنیا اجازه دسترسی به شبکه آنها را دارند، افراد درست رفتار میکنند و از قوانین پروتکل پیروی میکنند. به همین دلیل سازندگان شبکه بازی هایی متناسب با رفتار گرههای شرکتکننده، برای پاداش دادن یا مجازات کردن آن ها طراحی میکنند.
نبوغ بیت کوین در این است که استخراج را عمداً دشوار و ناکارآمد ساخته تا برای بازیکنان مخرب این استخراج هزینه داشته باشد. به این روش، شبکه در تلاش است تا اطمینان حاصل کند که گرهها از پروتکل منحرف نشوند. زیرا در صورت انحراف از پروتکل، ممکن است هزینههای زیادی متحمل شوند و درنهایت نتوانند پاداش بلوک را دریافت کنند.
این کاربرد نظریه بازی ها در ارزهای دیجیتال، در مورد ترویج رفتار خوب و جلوگیری از رفتار بد، در زندگی روزمره نیز وجود دارد. ما جوامعی ساختهایم که در آن، به کارهایی که برای آنها ارزش قائل هستیم پاداش میدهیم و از رفتارهایی که ناپسند میدانیم جلوگیری میکنیم. در این جوامع، هزینه اجرای مقررات بر عهده جامعه است. باید برای پرداخت پول به افسران پلیس، قضات و غیره هزینه شود. اما شبکه بیت کوین به این ترتیب است که بیشتر این هزینه ها بر عهده خود مجرمان است.
استراتژی اتریوم
اتریوم یک قدم جلوتر میرود و نه تنها به رفتار خوب پاداش میدهد، بلکه از طریق سیستم اثبات خود، رفتار بد را نیز مجازات میکند. برخلاف PoW، توافق شبکه اتریوم از طریق Proof-of-Stake تأمین میشود. همانطور که از نامش پیداست، برای دریافت پاداش نیاز است خطر کنیم و مسئولیت ریسک خود را بپذیریم. این استراتژی موجب میشود شبکه بازیکنان مخرب را مجازات کند.
با بررسی رفتار دنیای واقعی، میببینید که طراحی بازی در یک سیستم مبتنی بر PoW با PoS چقدر متفاوت است. احتمالاً بیشتر ما به دلیل ترس از زندان به سرقت از بانک نمیپردازیم. نه به این دلیل که ممکن است پاداشی دریافت نکنیم.
ترکیب مجازات و پاداش امنیت شبکه را تقویت میکند. قدرت این عوامل با cryptoeconomics نشان داده میشود. cryptoeconomics بیان میکند که در هر یک از این شبکهها هزینهای که بازیکنان برای خنثی سازی شبکه باید پرداخت کنند چقدر است. از نظر cryptoeconomics، شما مجاز هستید رفتارهای بد نیز داشته باشید، فقط باید هزینه این رفتار را پرداخت کنید.
فرضیات بازی
همه بازی ها در مورد بازیکنان و زمین بازی مفروضات خاصی دارند. در تئوری بازی، مفروضات ما شامل الگوی تعامل یا استراتژی بازیکنان و تابع منفعت بازیکنان است. اساساً انتخاب مدل بازی به هماهنگی یا عدم هماهنگی شرکت کنندگان بستگی دارد. مدل بازی به دنبال این است که بفهمد افراد به طور خودخواهانه تصمیم میگیرند یا اینکه با یکدیگر همکاری میکنند؟ در زندگی روزمره به وضوح مواردی وجود دارد که هر دو مدل را میتوان در آن دید. این امر در کاربرد نظریه بازی ها در ارزهای دیجیتال و اقتصاد دیجیتال (cryptoeconomics) نیز صدق میکند.
به عنوان مثال، در مدل همکارانه، بیت کوین میتواند در معرض حمله گروهی از استخراج کنندگان مخرب قرار گیرد. با این حال، مکانیزم دفاعی آن تا حدودی بنا بر استراتژی ماشه طراحی شده است. اگر بازیکنان مخرب گرههای صادق را شکست دهند، گروه دیگری از بازیکنان نیز از آنها پیروی خواهند کرد. این چرخه ادامه پیدا میکند تا کل بیت کوین به خطر میافتد و همه(از جمله خود مخربین) ضرر میکنند.
از طرفی نکته مهم این است که تمایل به همکاری لزوماً به معنای توانایی بازیکنان برای انجام این کار نیست. در صورتی که تعداد بازیکنان انگشت شمار باشد، میتوان با آنها همکاری کرد. ولی، با وجود میلیون ها شرکت کننده، هماهنگی بسیار دشوارتر میشود.
البته میتوان برای ایجاد انگیزه در رفتار خوب نیز از همکاری استفاده کرد. به عنوان مثال، افزایش پرداختها به ماینرها با افزایش کیفیت شبکه. که در این صورت میزان پاداش با میزان تمرکززدایی اندازهگیری خواهد شد. ولی در حال حاضر، اگر مزرعه استخراج متمرکزتر شود، پاداش ثابت خواهد ماند. که این امر لزوماً یک ویژگی مطلوب نیست.
تابع منفعت
برخی از مدلها برای امنیت شبکه، به جای تکیه بر مسائل اقتصادی، فرض میکنند اکثر شرکتکنندگان در شبکه صادق هستند. در این راستا، تا زمانی که گرههای صادق بیشترین قدرت پردازنده را در شبکه دارند، میتوانند طولانیترین زنجیره را ایجاد کرده و از مهاجمان پیشی بگیرند.
شاید این روش ساده لوحانه به نظر برسد، اما در واقع منشا آن انگیزه افراد برای ورود به شبکه میباشد. در اقتصاد و نظریه بازی، این انگیزه را تابع منفعت مینامند. میزان سودی که هر بازیکن از نتیجه هر استراتژی در بازی کسب خواهد کرد، تابع منفعت آن بازیکن است. معمولاً برای محاسبه این تابع، برخی عوامل اساسی در نظر گرفته میشوند. مانند اینکه مردم پول را دوست دارند و بیشتر را به کمتر ترجیح میدهند.
اما در عمل، تعیین منفعتهای مختلف بازیکنان چندان آسان نیست و یکی از سختترین چالشها در طراحی بازیها است. به همین دلیل، گاهی اوقات تصور میکنیم دیگران غیرمنطقی عمل میکنند. در حالی که ممکن است عملکرد مطلوبی متفاوت از آنچه ما انتظار داشتیم، داشته باشند.
در آخر، هنوز هم بسیاری از پروتکلها و سوالات امنیتی بر قضاوت انسان متکی است. با این وجود، اقتصاد دیجیتال و نظریه بازی ها نقش چشمگیری در مدل سازی تصمیمگیری بشر داشته است. این مدل سازیها تاثیر زیادی در ساختن سیستمهایی دارد که در آنها اهداف شرکتکننده با اهداف اجتماعی شبکه هماهنگ هستند. به همین علت کاربرد نظریه بازی ها در ارزهای دیجیتال نیز چشمگیر و جالب توجه است.
منبع:
https://news.coinsquare.com/digital-currency/game-theory-and-blockchain/