آوین آویسا – خدمات سئو | فروشگاه اختصاصی | بلاک چین و رمزارزها
  • صفحه اصلی
  • خدمات ما
    • خدمات فروشگاه اختصاصی
    • خدمات سئو
    • خدمات بلاک‌چین و رمزارزها
    • خدمات ربات معامله‌گر
  • آخرین پروژه‌ها
  • وبلاگ
  • تازه های تکنولوژی
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • English
آوین آویسا – خدمات سئو | فروشگاه اختصاصی | بلاک چین و رمزارزها

بلاک‌چین و رمزارزها

خانه / صفحه وبلاگ / بلاک‌چین و رمزارزها
06دی

تعادل در تنگل IOTA قسمت دوم

دی 6, 1400 نویسنده آوین آویسا بلاک‌چین و رمزارزها

در مقاله تعادل در تنگل IOTA اهمیت یافتن تعادل نش برای بازی اتصال تراکنش ها به تنگل را توضیح دادیم. در مقاله (Equilibria in the tangle) وجود آن را ثابت کردیم و نشان دادیم که در این مرحله، همه گره‌های خودخواه استراتژی مشابهی را در انتخاب تیپ در تنگل IOTA انتخاب می‌کنند. با این حال، ما هنوز باید ببینیم که این تعادل نش چه چیزی است. در حالی که این تئوری وجود یک تعادل نش “تقریبا متقارن” را اثبات می کند، این نتیجه چیزی در مورد ماهیت استراتژی و تأثیر آن بر عملکرد کلی تنگل نمی گوید. با توجه به پیچیدگی سیستم، برای تحلیل این نکات باید به شبیه سازی های کامپیوتری روی بیاوریم.

برای آشنایی بیشتر با تعادل نش، مقالات نگاهی مقدماتی به نظریه بازی ها و کاربرد نظریه بازی‌ ها در ارزهای دیجیتال را مطالعه نمایید.

در طی چند هفته، شبیه‌سازی‌های تنگل بر روی یک پردازنده Intel Xeon 12 با فرکانس 3.20 گیگاهرتز اجرا شد. نمونه‌هایی از تقریباً 50000 تراکنش آزمایش شد که پارامترهای مختلف مربوط به نرخ ورود تراکنش‌های جدید (λ)، هزینه (متغیری شبیه به میانگین زمان مورد نیاز برای تایید یک تراکنش)، “randomness” الگوریتم انتخاب تیپ  تصادفی پیش‌فرض (α)، تاخیر انتشار شبکه (h) و درصد گره هایی که خودخواهانه رفتار می کنند در آن ها متغیر بود.

از طریق این شبیه‌سازی‌ها، ما توانستیم تعادل‌هایی را برای انواع خاصی از استراتژی‌های آزمایش‌شده پیدا کنیم و نشان دادیم که، حتی زمانی که بخش بزرگی از گره‌ها یک استراتژی انتخاب تیپ حریصانه را در انتخاب تیپ در تنگل IOTA انتخاب می‌کنند، با خودخواه بودن چیز زیادی برای به دست آوردن ندارند. علاوه بر این، ما نشان دادیم که گره‌های غیر خودخواه، با استفاده از استراتژی انتخاب تیپ پیش‌فرض، کارایی خود را با حضور گره‌های حریص به طور قابل توجهی از دست نخواهند داد.

برای شروع، فرض کنید نسبت گره‌های خودخواه که می‌توانند بین استراتژی انتخاب تیپ پیش‌فرض و یک استراتژی خاص انتخاب تیپ «بهینه‌شده» انتخاب کنند، ثابت است و با γ ارائه می‌شود. بقیه گره ها نمی توانند استراتژی خود را انتخاب کنند، بنابراین همیشه از استراتژی پیش‌فرض استفاده می کنند. چنین بازی‌ای با استراتژی مختلط معادل بازی دیگری خواهد بود که در آن بخشی از گره‌های حریص، استراتژی بهینه‌شده و بقیه گره‌های خودخواه، استراتژی پیش‌فرض را انتخاب می‌کنند. صرفا برای ساده سازی، از این به بعد این بازی جایگزین را در نظر داریم.
سپس، می‌پرسیم: از بین این گره‌های خودخواه، چه تعداد با اراده خودشان استراتژی پیش‌فرض را در انتخاب تیپ در تنگل IOTA انتخاب می‌کنند؟ البته این نسبت را در نقطه‌ای بررسی می‌کنیم که هزینه انتخاب استراتژی پیش‌فرض برابر با هزینه انتخاب استراتژی بهینه‌شده است. یعنی نقطه‌ای که هیچ بازیکن خودخواهی با انحراف از استراتژی فعلی خود چیزی برای به دست آوردن ندارد. ما این نقطه را تعادل نش می نامیم.
برای یک سیستم معین (یعنی برای λ/h و α معین) هزینه‌های گره‌ها فقط به p بستگی دارد، یعنی درصد تراکنش‌های صادر شده تحت استراتژی بهینه‌شده. (توجه داشته باشید که اگر γ درصد از گره‌ها خودخواه را در سیستم داشته باشیم و θ درصد از این گره ها استراتژی بهینه‌شده را انتخاب می کنند، خواهیم داشت: p=γθ). بنابراین، وقتی در مورد یافتن تعادل نش صحبت می کنیم، حتی اگر در مورد مقادیر θ، یعنی متغیر مربوط به استراتژی گره های حریص، صحبت کنیم، باید بررسی و مطالعه کنیم که چگونه هزینه ها در p تغییر می کند. سپس، این درصد p را به متغیر θ ترجمه می کنیم.

سه نتیجه ممکن وجود دارد:
  1. استراتژی پیش فرض همیشه برای همه مقادیر ممکن p بهتر است. در این حالت، تمام گره های خودخواه استراتژی پیش فرض را انتخاب می کنند (یعنی θ=0).
  2. استراتژی «بهینه شده» همیشه برای همه مقادیر ممکن p بهتر است. همه گره‌های خودخواه، استراتژی «بهینه‌سازی شده» را انتخاب می‌کنند (یعنی θ=1).
  3. اگر هیچ یک از دو گزینه بالا درست نباشد، استراتژی پیش‌فرض با استراتژی «بهینه‌سازی شده» در یک نقطه خاص p برابری می‌کند. در این p (در واقع، در θ مربوط به این p)، تعادل نش سیستم پیدا خواهد شد.

برای نمودار زیر (شکل ۱)، استراتژی پیش‌فرض مورد استفاده در شبیه سازی، در انتخاب تیپ در تنگل IOTA ، دارای درجه بالایی از تصادفی بودن (0.01 = α) بود. شبیه سازی ها برای دو نرخ تراکنش ورودی (λ = 25 و λ = 50) اجرا شد. حال می پرسیم: کدام یک از سه سناریوی ممکن بالا درست خواهد بود؟ آیا گره های خودخواه همیشه استراتژی پیش فرض را انتخاب می کنند؟ یا همیشه استراتژی “بهینه‌شده” را انتخاب می کنند؟ یا فقط نسبتی از این گره ها یک استراتژی را بر دیگری انتخاب می کنند؟

در موارد نشان داده شده، هزینه استراتژی پیش‌فرض با هزینه استراتژی بهینه‌شده تلاقی می کند. نسبت گره هایی که از استراتژی بهینه‌شده استفاده می کنند در این نقطه تقاطع تقریباً 0.07=p برای 25=λ و 0.12=p برای 50=λ است. اکنون این درصدهای p باید به θ ترجمه شوند، جایی که نقاط تعادل نش خواهد بود. برای انجام این کار، با استفاده از دو مثال مجزا، داده‌ها را برای λ=25 تجزیه و تحلیل می‌کنیم که ما را به دو نتیجه احتمالی این مسئله هدایت می‌کند.

شکل ۱
شکل ۱
  1. فرض کنید که γ=0.5 درصد از گره ها خودخواهانه رفتار می کنند. حداکثر درصد ممکن تراکنش های صادر شده تحت استراتژی بهینه‌شده کدام است؟ واضح است که 0.5 است، زیرا گره های غیر حریص نمی توانند استراتژی بهینه‌شده را انتخاب کنند. بنابراین، p≤0.5 خواهد بود. حال برای به دست آوردن درصد تراکنش های صادر شده تحت استراتژی بهینه‌شده از p=0.07، باید θ=0.14 باشد. بنابراین، این تعادل نش خواهد بود.
  2. حال فرض کنید که γ=0.05 درصد از گره ها خودخواهانه رفتار می کنند. حداکثر درصد تراکنش های صادر شده تحت استراتژی بهینه‌شده کدام است؟ واضح است که به همان دلایل مثال قبل، 0.05 است. بنابراین، p ممکن، p≤0.05 خواهد بود، به این معنی که، در این حالت، ما همیشه یک استراتژی «بهینه» با هزینه کمتر، برای همه مقادیر p ممکن خواهیم داشت. بنابراین، همه گره‌های خودخواه، استراتژی بهینه‌ شده را انتخاب می‌کنند (یعنی θ=1).

به طور خلاصه، اگر هزینه‌های گره‌های تحت استراتژی بهینه‌ شده برابر با هزینه‌های گره‌های تحت استراتژی پیش فرض در p=p باشد، تعادل نش در θ = min (1,p/Y) خواهد بود. یکی از کاربردهای مستقیم احتمالی این اطلاعات (در جنبه نظریه بازی) می تواند برای بهبود الگوریتم انتخاب تیپ پیش فرض در انتخاب تیپ در تنگل IOTA باشد. اگر الگوریتم انتخاب تیپ پیش‌فرض فعلی را برای الگوریتمی که از p درصد مواقع استراتژی بهینه شده و مابقی مواقع استراتژی پیش فرض را استفاده می‌کند تغییر دهیم، از آن جا که گره‌های خودخواه در حالت تعادل نیز به آن نقطه تمایل پیدا می‌کنند، گره‌های خودخواه هیچ انگیزه‌ای برای انحراف از استراتژی پیش فرض نخواهند داشت.

اکنون که تعادل نش را پیدا کرده‌ایم، یک سوال بی‌پاسخ باقی می‌ماند: وجود استراتژی‌های حریصانه چه هزینه‌ای بر عملکرد کلی سیستم تحمیل می‌کند؟ آیا گره های غیر خودخواه (در مقایسه با موقعیتی که اصلاً گره خودخواهانه وجود ندارد) به طور معناداری آسیب می بینند؟
نمودار زیر (شکل۲) میانگین افزایش هزینه تحمیل شده بر گره های دنبال کننده استراتژی پیش فرض توسط گره های خودخواه را نشان می دهد. فرض کنید W(p) هزینه های گره های غیر خودخواه نشان داده شده در شکل ۱ باشد. افزایش هزینه به صورت (W(p)-W(0))/W(0) محاسبه می شود، بنابراین افزایش هزینه تفاوت هزینه یک گره غیر خودخواه در حضور p درصد تراکنش خودخواهانه و هزینه یک گره غیر خودخواه وقتی که اصلاً تراکنش خودخواهانه‌ای وجود ندارد. همانطور که در نمودار نشان داده شده است، میانگین افزایش هزینه تحمیل شده بر روی گره های غیر خودخواه در واقع منفی است، به این معنی که وجود گره های خودخواه، به طور متوسط، هیچ آسیبی به سایر گره ها برای α های پایین وارد نمی کند.

شکل ۲
شکل ۲

توجه داشته باشید که نتیجه بالا لزوماً برای α بالاتر صدق نمی کند. همچنین، ما در اینجا ادعا نمی کنیم که گره های خودخواه همیشه به غیر خودخواهان کمک می‌کنند، زیرا ما فقط میانگین ها را تجزیه و تحلیل می‌کنیم، نه تمام حالت های هزینه های گره را. به عنوان مثال، توزیع های گسترده (به این معنی که برخی از گره ها هزینه بسیار کم و برخی دیگر هزینه بسیار بالایی دارند) ممکن است عملکرد سیستم را مختل کند. بنابراین در مطالعات بعدی باید تحلیل عمیق تری در این زمینه صورت گیرد.

علاوه بر این، سود گره‌های خودخواه نسبت به گره‌های غیر خودخواه در مقایسه با برخی رشدهای ذاتی در هزینه‌های محاسباتی از نظر اقتصادی جذاب نیست، به این معنی که سود حاصل از اقدام خودخواهانه در مقایسه با سود حاصل از الگوریتم انتخاب تیپ گره های غیر خودخواه کمتر است (در شکل ۳ توجه داشته باشید که حداکثر بهره ممکن در این مورد کمی بیش از 10٪ است). همچنین، ما “هزینه های اجتماعی” حریص بودن را در نظر نمی گیریم، زیرا وقتی گره ای خودخواه تشخیص داده می شود، می تواند توسط گره های دیگر کنار گذاشته شود، به این معنی که در دراز مدت، این گره ممکن است از شبکه ترد شود، مخصوصا زمانی که هیچ کس دیگر گره ها را مجبور به انجام این کار نمی کند.

شکل ۳
شکل ۳

به طور خلاصه، نتایج اولیه این تحقیق در مورد چگونگی تکامل تنگل در حضور گره‌های خودخواه را بیان کرده است. تحقیقات بیشتر شامل گسترش فضای استراتژی‌های انتخاب تیپ حریصانه احتمالی، اجرای شبیه‌سازی با تکنیک‌های ML و AI و ادامه بهینه‌سازی الگوریتم پیش فرض انتخاب تیپ در تنگل IOTA  خواهد بود تا این استراتژی هم برای گره‌های خودخواه و هم غیر خودخواه بهینه باشد.

منبع:

https://blog.iota.org/equilibria-in-the-tangle-let-me-try-to-explain-part-2-6dcc8e7c0ad8/

ادامه مطلب
05آذر

تعادل در تنگل IOTA

آذر 5, 1400 نویسنده آوین آویسا بلاک‌چین و رمزارزها

از روزهای اولیه IOTA، برخی سؤالات در مورد این واقعیت مطرح شد که الگوریتم انتخاب تیپ پیش‌فرض اجرا نمی‌شود، یعنی آیا هیچ راهی برای بررسی اینکه یک گره معین واقعاً از روش MCMC توصیه‌شده برای انتخاب تیپ استفاده کرده است یا خیر، وجود دارد؟ یا تعادل در تنگل IOTA به گونه ای است که الگوریتم سعی می‌کند به نحوی انتخاب تیپ را تغییر دهد تا برای خود مزایایی به دست آورد. در واقع، همانطور که در وایت پیپر IOTA مورد بحث قرار گرفت، برای عملکرد خوب سیستم لازم است که انتخاب گره به اندازه کافی تصادفی باشد.

برای اینکه بفهمید چرا این انتخاب تصادفی مهم است، فرض کنید که گره‌ها همیشه سعی می‌کنند بهترین (طبق معیارها) دو تیپ را انتخاب کنند. از آن‌جایی که گره‌های زیادی در اطراف وجود دارد و جریان تراکنش‌ها زیاد است، برای رسیدن به تعادل در تنگل IOTA، «رقابت» بین کسانی که دو تیپ ارائه شده را که «بهترین» در نظر گرفته شده‌اند، انتخاب کرده‌اند، وجود خواهد داشت. بین این رقبا فقط تعداد کمی خوش شانس خواهند بود (تیپ آنها “بهترین” در نظر گرفته می‌شود) و دیگران به فراموشی سپرده می‌شوند.

تعادل در تنگلبنابراین، واقعاً جای نگرانی است که گره‌های خودخواه نوعی استراتژی «حریصانه» را انتخاب کنند، که در نهایت به وضعیتی که در بالا توضیح داده شد، و در نتیجه، شکست سیستم منجر شود. چگونه می‌توانیم این سوال را بررسی کنیم تا ببینیم آیا این اتفاق می‌افتد یا خیر؟ اجازه دهید ابتدا به چند نظریه نگاه کنیم.

در یک بازی غیرهمکارانه بین دو یا چند بازیکن، تعادل نش زمانی به دست می‌آید که، با توجه به استراتژی‌های بازیکنان دیگر، هر یک از بازیکنان با انحراف از استراتژی فعلی خود، چیزی برای به دست آوردن ندارند. در موارد خاص، این تعادل نش جایی می‌تواند رخ دهد که برخی یا همه بازیکنان در مقایسه با نتیجه یک بازی مشارکتی، مانند بازی معروف معمای زندانی، وضعیت بدتری داشته باشند. در موارد دیگر، تعادل نش می‌تواند در یک نتیجه بهینه پارتو رخ دهد، جایی که هیچ نتیجه ممکن دیگری، بدون بدتر کردن حداقل یک بازیکن، وضعیت هیچ بازیکنی را بهتر نمی‌کند. از آنجایی که IOTA یک شبکه غیرمتمرکز، توزیع شده و غیرانحصاری از گره ها است، باید فرض شود که بخشی از گره ها در این سیستم یک بازی غیرهمکارانه را انجام می‌دهند و تنها برای به حداکثر رساندن منافع شخصی خود انتخاب هایشان را انجام می‌دهند. بنابراین مهم است که بفهمیم با توجه به وجود گره‌های خودخواه (یا «حریص») در این بازی خاص کجا ممکن است تعادل رخ دهد. آیا این تعادل به یک تراژدی عام تبدیل می‌شود؟ یا آیا تعادل نش در یک نتیجه پارتو کارآمد رخ می‌دهد؟ آیا اصلاً تعادل نش در این شرایط وجود دارد؟

تقریباً 70 سال پیش، جان نش وجود تعادل را برای حالت تعداد محدودی از بازیکنان که هر کدام مجموعه‌های محدودی از انتخاب‌های ممکن را داشتند، در شرایطی که نتیجه با انتخاب بازیکنان (یعنی غیر تصادفی) تعیین می‌شود، ثابت کرد. برای آشنایی بیشتر با تعادل نش، مقاله ما تحت عنوان “نگاهی مقدماتی به نظریه بازی ها” را مطالعه نمایید. با این حال، این آخرین شرط برای تنگل صادق نیست، زیرا در زمان صدور تراکنش، مشخص نیست که چه زمانی (و آیا) تأیید می شود یا خیر. بنابراین، در مقاله “Equilibria in the tangle“، اثبات دقیقی از وجود تعادل نش در بازی غیرهمکارانه ارائه شده است که در آن بخشی از گره‌ها یک استراتژی انتخاب گره حریصانه را انتخاب می‌کنند تا هزینه خود (به عنوان مثال، زمانی که برای تایید تراکنش های خودشان لازم است) را به حداقل برسانند. همچنین ثابت شده است که با توجه به اینکه تعداد گره‌ها در شبکه زیاد است، همه تعادل‌های نش «تقریباً متقارن» هستند، به این معنا که هزینه‌های همه گره‌ها تقریباً یکسان است، و این به نوبه خود به ما اجازه می‌دهد که فرض کنیم که همه گره ها می توانند یک استراتژی را اتخاذ کنند. مورد آخر برای شبیه‌سازی حتما لازم است، زیرا تلاش برای شبیه‌سازی بسیاری از گره‌ها با انبوهی از استراتژی‌های مختلف غیرممکن است.

با این حال، تئوری فوق به سؤالی که قبلاً مطرح کردیم پاسخ نمی دهد: آیا گره های خودخواه شبکه را “ویران می کنند”؟ برای پاسخ به این سوال، باید ببینیم که تعادل نش چگونه به نظر می‌رسد، اما، به دلیل پیچیدگی کلی سیستم، به نظر می‌رسد به دست آوردن یک راه حل صرفاً تحلیلی، حتی در یک موقعیت (نسبتا) ساده که یک گره خودخواه باشد، بسیار دشوار است. گره، (با احتمال کمی) استراتژی «حریصانه» فوق را برای تأیید دو «بهترین» تیپ انتخاب می‌کند. با این حال، هنوز هم می‌توان درک کرد که چرا در بازی غیرهمکارانه، آن استراتژی انتخاب تیپ حریصانه ی ساده، یک تعادل نش بین گره های حریص نیست.

تعادل در تنگلچرا استراتژی انتخاب گره “حریصانه” برای رسیدن به تعادل در تنگل IOTA کار نخواهد کرد؟ (دو گره “بهترین” به صورت دایره های آبی بزرگتر در شکل نشان داده شده‌اند). بسیاری از گره‌های خودخواه، تراکنش‌های خود را به دو گره «بهترین» متصل می‌کنند و معتقدند که با انتخاب این گره‌ها، با احتمال بیشتری تراکنش‌های آن‌ها توسط تراکنش‌های بعدی انتخاب می‌شوند. در نتیجه، “همسایگی” این دو گره “مملو از جمعیت” می‌شود. لذا رقابت زیادی بین تراکنش های صادر شده توسط گره های خودخواه وجود دارد و شانس انتخاب آن‌ها برای تایید توسط تراکنش های بعدی در واقع کاهش می یابد و همه آن‌ها می‌بازند.

این شبیه‌سازی‌ها برای تایید شهود بالا انجام شدند و نشان دادند که این شهود واقعاً درست است (در پست های بعدی وبلاگ این شبیه‌سازی‌ها را با روشی بسیار دقیق‌تر توضیح خواهیم داد). علاوه بر این، در تعادل نش نیز، سیستم تقریباً به اندازه یک سیستم “کاملاً همکارانه” (بدون گره های خودخواه) کارآمد بود که می‌توانست تعادل نش بهینه پارتو را پیشنهاد کند. به عنوان یک نکته پایانی، مشاهده می‌کنیم که با توجه به اینکه گره‌های خودخواه هنوز مقداری هزینه اضافی دارند، (برای مثال، آن‌ها باید توزیع خروجی یک زنجیره مارکف را در فضای حالت بسیار بزرگ محاسبه کنند، که می‌تواند از نظر محاسباتی گران باشد) انگیزه کمی یا هیچ انگیزه‌ای برای پیروی از هر گونه استراتژی انتخاب گره آرمانی به جای استراتژی پیش فرض نداشته باشید.

منبع:

https://blog.iota.org/equilibria-in-the-tangle-let-me-try-to-explain-b22ad6f00c13/

ادامه مطلب
05آبان

اقتصاد رمزارزها و نظریه بازی ها

آبان 5, 1400 نویسنده آوین آویسا بلاک‌چین و رمزارزها

می توان گفت نظریه بازی ها یکی از پایه های اصلی ارزهای دیجیتال است. با وجود ایفای نقش حیاتی آن در امنیت و پایداری رمزارزها، نظریه بازی ها در رمزارزها، از جنبه های مورد غفلت قرار گرفته شده در این سیستم ها است.

همزمان با افزایش علاقه و تمرکز بر توسعه ارزهای دیجیتال، نیروی تازه ای در توسعه و تجزیه و تحلیل نظریه بازی ها در رمزارزها ایجاد شده است.

این امر منجر به ایجاد یک گرایش جدید جالب به نام «اقتصاد رمزنگاری شده» شده است. نقش اساسی که مدل های نظریه بازی های کلاسیک و معاصر در اقتصاد رمزنگاری شده ایفا می کنند، برای درک پویایی تعاملات بین بازیکنان در سیستم رمزارزها حیاتی است. 

برای اینکه بتوانید نقشی که نظریه بازی در سیستم ارزهای دیجیتال دارد را بطور کامل درک کنید، بهتر است بدانید که نظریه بازی دقیقاً چیست و چگونه می‌توان آن را در طیف وسیعی از سناریوها به کار برد. 

نظریه بازی را می توان به عنوان یک عالم کوچک از رفتار انسان در شرایطی در نظر گرفت که در آن، ساختارها و مکانیسم های تشویقی خاصی می‌توانند منجر به رفتار قابل پیش بینی و صادقانه توسط بازیکنان شوند.

می‌توانید برای آشنایی بیشتر، مقاله ما با عنوان « نگاهی مقدماتی به نظریه بازی ها» را مطالعه کنید. 

اقتصاد رمزنگاری شده و نظریه بازی ها در رمزارزها

اقتصاد رمزنگاری شده را می‌توان ترکیبی از رمزنگاری، اقتصاد و مدل های تشویقی نظریه بازی ها در رمزارزها، که در پروتکل بلاک چین به منظور ایجاد یک سیستم امن، ثابت و پایدار طراحی شده اند، تعریف کرد. 

این مفهوم در واقع بسیار جدید است، اما وقتی واقعاً به عملکرد سیستم ارزهای دیجیتال توجه کنید، خواهید دید که حذف عوامل مخرب و ترویج رفتار صادقانه و بدون اعتماد در شبکه چقدر اهمیت دارد. 

بهترین مثال برای درک نقش اقتصاد رمزنگاری شده و نظریه بازی ها در رمزارزها، بیت کوین است. برای اینکه شبکه های بلاک چین، مانند بیت کوین، امن باقی بمانند و بتوانند در مورد بلاک چین به اجماع لازم برسند، باید قدرت تحمل خطای بیزانس را داشته باشند.

.

برای اینکه سیستم بتواند خطای بیزانس را تحمل کند، گره های غیر متمرکز باید بدون اعتماد به یکدیگر در مورد وضعیت فعلی بلاک چین به توافق برسند. 

انجام این کار بسیار دشوار است و خارج از حوزه رمزنگاری به کار گرفته شده در بلاک چین است. بخش رمزنگاری بلاک چین، برای پیوند بلوک های بلاک چین به یکدیگر استفاده می شود، نه این که اعتبار معاملات موجود در بلوک ها یا بلوک های رقیب با یکدیگر را بررسی کند.

بیت کوین این مشکل را از طریق مدل اجماع اثبات کار، PoW، حل می‌کند. ماینرهای بیت کوین، باید مسائل ریاضی محاسباتی سختی را حل کنند تا بتوانند پاداش استخراج بلوک جدید را بدست آورند. 

اولاُ هزینه ذاتی این فرآیند مصرف زیاد برق است، یک دارایی در دنیای واقعی با ارزش مالی. ثانیاً این راه حل باید توسط سایر ماینرهایی که به هیچکس اعتماد ندارند، تأیید شود. این دو عامل باعث می شوند زنجیر حاصل، ایمن باشد و دستکاری یا حمله به آن بسیار پرهزینه باشد. هرچه شبکه بزرگتر و غیر متمرکزتر شود، دشواری در انجام یک حمله داخلی یا خارجی بیشتر می‌شود. 

ساختارهای تشویقی مبتنی بر مکانیسم های نظریه بازی به موجب تشویق بازیکنان (کاربران و ماینرها) به رفتار صادقانه می‌شوند. علاوه بر این، برخی از مفاهیم انتزاعی نظریه بازی ها نیز، به طور نامحسوسی در پشت صحنه این سیستم ها به کار برده شده اند.

ماینرها

از ماینرها شروع می‌کنیم. مشوق اقتصادی آشکار ماینرها، پاداش بلوکی است که در ازای استخراج بلوک جدید دریافت می‌کنند. پاداش بلاک در حال حاضر ۶.۲۵ بیت کوین است. از آنجا که ماینرها پاداش خود را به صورت بیت کوین دریافت می‌کنند، به نفع آنهاست که ارزش بیت کوین افزایش یابد و شبکه معتبر و ایمن بماند. به این ترتیب تاثیر نظریه بازی ها بر رفتار ماینرها، موجب امنیت شبکه می‌شود.

آن ها به طور مداوم برق مصرف می‌کنند تا شانس برنده شدن بیت کوین داشته باشند. بنابراین، اگر از اقدامات مخرب برای حمله به شبکه و به خطر انداختن ارزش پاداش استفاده کنند، تلاش آن ها هزینه زیادی خواهد داشت. در واقع، انجام عمل غیر صادقانه نسبت به عمل صادقانه در سیستم بسیار گرانتر تمام می‌شود. 

این امر موجب می‌شود ماینرها همواره انگیزه زیادی برای حفظ اعتبار بلاکچین و کاهش عوامل مخرب در آن داشته باشند. در نتیجه یک شبکه امن ایجاد می‌شود.

ماینرها می توانند به طرق مختلف غیر صادقانه عمل کنند. ازجمله افزودن تراکنش های نامعتبر به بلوک‌ها یا استخراج روی بلوک های نامعتبر برای به دست آوردن بیتکوین بیشتر. با این حال، اینجاست که مکانیک های نظریه بازی به کار می‌آیند. بلوک های نامعتبر توسط اکثریت ماینرها در قالب یک بازی هماهنگ رد می‌شوند. پس از نظر مالی به نفع ماینرها است که در اکثریت باقی بمانند و به دلیل هزینه ذاتی و افزایش هزینه، سعی نکنند بلوک های نامعتبر ایجاد کنند.

نتیجه این بازی ها این است که بلاک چین بیت کوین دائماً در حالت تعادل نش قرار دارد. در نهایت، به دلیل این که اکثر ماینرها برای دستیابی به پایدارترین حالت شبکه و حفظ آن دائما به طور همزمان کار می‌کنند، سیستم می‌تواند خطای بیزانس را تحمل کند.

کاربران

حال ببینیم کاربران چگونه عمل می‌کنند. کاربران همواره ترجیح می‌دهند معاملاتشان روی طولانی ترین زنجیر ثبت شود. تمایل آنها برای طولانی ترین (و امن ترین) زنجیر، موجب ایجاد مفهومی به عنوان عقلانیت محدود (Bounded Rationality) شده است. شاید غیرمسئولانه باشد، اما اکثر کاربران تصور می کنند که مکانیسم های تشویقی همواره به درستی کار می کنند تا قدرت ماینرها را کنترل کنند.

برای مطالعه بیشتر در مورد اقتصاد رمزنگاری شده، مقاله ما با عنوان «اقتصاد رمزنگاری شده چیست؟» را مطالعه نمایید.

مشکلات مکانیک نظریه بازی ها در سیستم های توزیع شده

 با وجود ساختارهای تشویقی و مکانیک های نظریه بازی ها در رمزارزها که موجب رفتار صادقانه در شبکه بیت کوین می‌شوند، هنوز به برخی مسائل مهم مواجه می‌شویم. وجود مزارع استخراج موجب بروز مشکل متمرکزسازی می‌شوند و حفظ خودکار تعادل نش، سیستم را در خطر  حمله 51 درصد قرار می‌دهد. 

در این شرایط ماینرهای مخرب می‌توانند برای ایجاد فورک، به اندازه کافی قدرت هش شبکه را کنترل کنند. به این ترتیب بر بازی هماهنگی که توسط یک شبکه غیرمتمرکز از ماینرها انجام می شود، غلبه کنند. با توجه به این، شاید برخی مکانیسم های تشویقی را به دلیل عوارض منطقی که روی سیستم ایجاد می کنند، ضروری نباشند. یا تنها به عنوان آخرین راه حل سیستم رمزارز در نظر گرفته شوند.

مشکل تجربی مطرح شده توسط منتقدان این است که از نظر علمی، موفقیت مدل های نظریه بازی در این پلتفرم ها را نمی‌توان فقط از طریق تمرین تعیین کرد. برخی از مفروضات مدل های نظریه بازی در سیستم ارزهای دیجیتال، حول محدوده خاصی از افرادی که صادقانه یا غیر صادقانه رفتار می‌کنند، می‌چرخد.

پیش بینی امنیت پلتفرم بر فرض های ضمنی رفتار انسان می‌تواند خطرناک باشد. به ویژه هنگامی که نمونه‌ای برای فناوری یا مدل های در حال اجرا وجود ندارد.

بیت کوین به عنوان یک شبکه غیر متمرکز بر اساس مفهوم انتخاب ناهماهنگ ساخته شده است که در آن هماهنگی بین احزاب به اندازه تعامل طرفین با یکدیگر محدود می‌شود. مزارع استخراج متمرکز از این مفهوم پیروی نمی‌کنند که موجب یک نگرانی بزرگ در مورد امنیت شبکه می‌شود.

نتیجه

 کاربرد نظریه بازی ها در رمزارزها همچنان در حال توسعه می‌باشد. این موضوع  به زودی به یکی از جذاب ترین مفاهیم در این صنعت تبدیل خواهد شد. نقش آن در امنیت، اعتبار و قابل اجرا ساختن شبکه را نمی توان نادیده گرفت. موفقیت یا شکست این نظریه در نهایت در شبکه های غیرمتمرکز به صورت زنده و در زمان واقعی شدن پلتفرم های جدید و افزایش تعداد کاربران نمایان می شود. 

مطالعه در حوزه اقتصاد رمزنگاری شده تازه شروع شده است. پیامدهای این گرایش نه تنها بر سیستم رمزارزها، بلکه بر توسعه بیشتر خود مکانیک های نظریه بازی نیز تاثیرگذار است.

منبع:

https://blockonomi.com/game-theory/

ادامه مطلب
14مهر

اقتصاد رمزنگاری شده چیست؟

مهر 14, 1400 نویسنده آوین آویسا بلاک‌چین و رمزارزها

جاش استارک (Josh Stark)  عقیده دارد به رغم اینکه “اقتصاد رمزنگاری شده” مفهومی اساسی برای درک و تجزیه و تحلیل صنعت بلاکچین است، اغلب افراد این مفهوم را به درستی درک نکرده‌اند.

چند ماه پیش پارکر تامپسون، سرمایه گذار معروف سیلیکون ولی، در توییتی نوشت: “مفهوم اقتصاد رمزنگاری شده احمقانه است. این مفهوم همان اقتصاد است. اختراع کلمه فقط بهانه ای برای نادیده گرفتن مفاهیم درک شده است.”

اصطلاح “اقتصاد رمزنگاری شده” باعث سردرگمی زیادی شده و برای اغلب مردم نامفهوم و مبهم است. این کلمه به خودی خود می‌تواند گمراه کننده باشد. شاید اینطور به نظر برسد که به طور موازی، یک نسخه دیجیتال و رمزنگاری شده از کل اقتصاد وجود دارد. این تعبیر کاملا اشتباه است، در غیر این صورت پارکر حق دارد اقتصاد رمزنگاری شده را احمقانه بداند.

به زبان ساده، اقتصاد رمزنگاری شده استفاده از مشوق ها و رمزنگاری برای طراحی انواع سیستم‌ها، برنامه‌ها و شبکه‌ها است. اقتصاد رمزنگاری شده یا رمزاقتصاد، به طور خاص در مورد ساخت سیستم‌ها است و بیشترین شباهت را با طراحی ساز و کار دارد. طراحی ساز و کار یا طراحی مکانیزم، حوزه ای در نظریه بازی ها و اقتصاد است که به مطالعه قواعد طراحی سیستم یا بازی می‌پردازد.

اقتصاد رمزنگاری شده زیر شاخه ای از اقتصاد نیست. بلکه حوزه ای از رمزنگاری کاربردی است که مشوق های اقتصادی و نظریه اقتصادی را در نظر می‌گیرد. بیت کوین، اتریوم و سایر بلاک چین های عمومی محصولات اقتصاد رمزنگاری شده هستند.

آنچه بلاکچین را تا این حد جالب توجه ساخته و آن را از سایر فناوری ها متمایز می‌کند، همین اقتصاد رمزنگاری شده است. از مقاله ساتوشی آموختیم که از طریق ترکیب هوشمندانه رمزنگاری، نظریه شبکه، علوم کامپیوتر و مشوق های اقتصادی، می‌توانیم انواع جدیدی از فناوری ها را بسازیم. این سیستم های جدید اقتصاد رمزنگاری شده می‌توانند کارهایی را انجام دهند که این رشته ها به تنهایی نمی‌توانند به آن برسند. بلاک چین ها تنها یکی از محصولات این علم کاربردی جدید هستند.

هدف این مقاله توضیح اقتصاد رمزنگاری شده با واژه های ساده و واضح است. ابتدا، بیت کوین را به عنوان نمونه ای از طراحی اقتصادی رمزنگاری شده مورد بررسی قرار می‌دهیم. سپس، نحوه ارتباط اقتصاد رمزنگاری شده با نظریه اقتصادی را بررسی می‌کنیم. در نهایت، به بررسی سه حوزه مختلف تحقیقاتی اقتصاد رمزنگاری شده که امروزه فعال هستند، می‌پردازیم.

اقتصاد رمزنگاری شده چیست؟

بیت کوین یکی از محصولات اقتصاد رمزنگاری شده است. در ادامه، مفهوم اقتصاد رمزنگاری شده را از طریق بررسی بیت کوین بیان خواهیم کرد.

نوآوری بیت کوین در این است که به بسیاری از نهادها که یکدیگر را نمی‌شناسند، اجازه می‌دهد تا به طور موثری در مورد وضعیت بلاک چین بیت کوین به اجماع برسند. این اجماع با استفاده از ترکیبی از مشوق های اقتصادی و ابزارهای رمزنگاری به دست می‌آید.

طراحی بیت کوین متکی بر مشوق ها و مجازات های اقتصادی است. از پاداش های اقتصادی، برای جذب ماینر برای حمایت از شبکه استفاده می‌شود. ماینرها از سخت افزار و برق خود استفاده می‌کنند تا یک بلوک جدید در شبکه ایجاد کنند. در مقابل این هزینه ها، اگر ماینرها بلوک جدیدی ایجاد کنند، شبکه به آن‌ها بیت کوین پاداش می‌دهد.

هزینه های اقتصادی یا مجازات ها بخشی از مدل امنیتی بیت کوین هستند. واضح ترین راه برای حمله به بلاک چین بیت کوین، بدست آوردن کنترل اکثریت قدرت هشینگ شبکه است، که به اصطلاح 51 درصد قدرت است. این قدرت، به مهاجم اجازه می‌دهد تراکنش ها را به طور قابل توجهی سانسور کرده و حتی وضعیت قبلی بلاک چین را تغییر دهد.

اما به دست آوردن کنترل قدرت هشینگ، هزینه زیادی در قالب سخت افزار و برق دارد. پروتکل بیت کوین عمدا استخراج را دشوار کرده است. بدین معنی که به دست آوردن کنترل اکثریت شبکه بسیار گران است، به اندازه ای که سود بردن از این حمله دشوار خواهد بود. تا 16 آگوست 2017، هزینه 51 درصد حمله به بیت کوین، روزانه 1.88 میلیارد دلار سخت افزار و 3.4 میلیون دلار برق بود.

بدون این انگیزه های اقتصادی دقیق، بیت کوین هرگز رشد نمی‌کرد. اگر استخراج با هزینه بالایی همراه نبود، حمله به 51 درصد شبکه آسان بود. اگر هیچ پاداشی برای استخراج وجود نداشت، هیچ کس برای مشارکت در شبکه سخت افزار نمی‌خرید و هزینه برق پرداخت نمی‌کرد.

بیت کوین به پروتکل های رمزنگاری نیز متکی است. هر شخص، از رمزنگاری کلید خصوصی–عمومی برای کنترل امن و منحصر به فرد بیت کوین خود استفاده می‌کند. تابع هش برای “پیوند” هر بلوک به بلاک چین بیت کوین استفاده می‌شود و ترتیب رویدادها و درستی داده های گذشته را ثابت می‌کند.

این پروتکل های رمزنگاری، ابزارهای اساسی لازم برای ایجاد سیستم های مطمئن و قابل اعتماد مانند بیت کوین را در اختیار ما قرار می‌دهند. بدون چیزی مانند زیرساخت کلید عمومی–خصوصی، نمی‌توانیم به کاربر تضمین دهیم که کنترل منحصر به فردی بر بیت کوین خود دارد. بدون چیزی مانند تابع هش، گره ها نمی‌توانند درستی تاریخ معاملات موجود در بلاک چین بیت کوین را تضمین کنند.

بدون سختی پروتکل های رمزنگاری، مانند توابع هش یا رمزنگاری کلید عمومی–خصوصی، ما هیچ صورت حساب واحد مطمئنی نداریم که بتواند به ماینرها پاداش دهد. یعنی اطمینان نداریم که صورت حساب های گذشته معتبر بوده و منحصراً توسط یک مالک قانونی کنترل می‌شود. علاوه بر این، بدون وجود مجموعه‌ای دقیق از انگیزه ها و مشوق ها برای پاداش دادن به ماینرها، این صورت حساب واحد معتبر نیز نمی‌تواند ارزش بازار داشته باشد. زیرا در صورت نبود این مشوق ها مطمئن نیستیم که این سیستم در آینده وجود دارد یا خیر.

به این ترتیب، درک طراحی بیت کوین، مستلزم درک دو مفهوم است. یکی رمزنگاری و دیگری نحوه تأثیر مشوق ها بر ویژگی های امنیتی و عملکرد سیستم های ساخته شده با رمزنگاری است. اقتصاد رمزنگاری شده از این نظر مفهوم عجیبی است. بسیاری از ما عادت نداریم که پول را به عنوان یک مشکل طراحی یا مهندسی در نظر بگیریم. همچنین عادت نداریم که طراحی انگیزه اقتصادی جزء ضروری یک فناوری جدید باشد. اقتصاد رمزنگاری شده، ما را ملزم می‌کند که در مورد مشکلات امنیت اطلاعات از نظر اقتصادی فکر کنیم.

یکی از رایج ترین اشتباهات در این صنعت توسط افرادی انجام می‌شود که بلاک چین را فقط از طریق علم کامپیوتر یا رمزنگاری کاربردی مطالعه می‌کنند. ما تمایل زیادی داریم که مواردی را که بیشتر با آنها راحت هستیم در اولویت اول قرار دهیم و موارد خارج از حوزه تخصص خود را کمتر مهم تلقی کنیم.

در فناوری بلاک چین، این امر بسیاری از مردم را بر آن می‌دارد تا نقش اساسی مشوق های اقتصادی را نادیده بگیرند. همین یکی از دلایلی است که ما عبارات بی معنی مانند “بلاک چین ها نامطمئن هستند“، “بیت کوین تنها با ریاضیات ساخته شده” یا “بلاک چین ها تغییر ناپذیر هستند” را مشاهده می‌کنیم. همه این عبارت ها در نوع خود اشتباه هستند. اما همه آن ها نقش اساسی یک شبکه بزرگ از افرادی که به دلیل انگیزه های اقتصادی در شبکه مشارکت کرده‌اند را، نادیده گرفته‌اند. مشارکت لازم در این شبکه از طریق انگیزه های اقتصادی بدست می‌آید.

سیستم های رمزنگاری مانند بیت کوین، برای کسانی که آن ها را فقط محصول علم کامپیوتر می‌دانند، جادویی هستند. زیرا بیت کوین می‌تواند کارهایی را انجام دهد که علوم کامپیوتر به تنهایی هرگز نمی‌تواند انجام دهد. اقتصاد رمزنگاری شده جادویی نیست، فقط بین رشته ای است.

اقتصاد رمزنگاری شده چه ارتباطی با اقتصاد دارد؟

اصطلاح اقتصاد رمزنگاری شده، از آن جا که با مفهوم کلی اقتصاد مقایسه می‌شود، احتمالا کمی گمراه کننده است. این مقایسه موجب می‌شود افرادی مانند پارکر این اصطلاح را احمقانه بدانند و آن را کلا کنار بگذارند. اقتصاد مطالعه انتخاب است: نحوه واکنش مردم و گروه های مردم به مشوق ها. اختراع رمزارزها و فناوری بلاک چین نیازی به نظریه جدیدی در مورد انتخاب انسان ندارد، انسان تغییر نکرده است. اقتصاد رمزنگاری شده، کاربرد اقتصاد کلان و خرد برای رمزارزها یا توکن مارکت ها نیست.

اقتصاد رمزنگاری شده بیشترین اشتراک را با طراحی مکانیزم دارد، گرایشی مرتبط با نظریه بازی. در تئوری بازی، ما یک تعامل استراتژیک معین (یک “بازی“) را بررسی می‌کنیم. سپس سعی می‌کنیم بهترین استراتژی ها را برای هر بازیکن و نتیجه احتمالی بازی را، در صورت پیروی هر دو بازیکن از این استراتژی ها، پیدا کنیم. به عنوان مثال، ممکن است از نظریه بازی برای بررسی مذاکره بین دو شرکت، روابط بین کشورها یا حتی زیست شناسی تکاملی استفاده کنیم. در مقاله ی “نگاهی مقدماتی به نظریه بازی ها“، بیشتر با این مفهوم آشنا شوید.

طراحی مکانیزم اغلب به عنوان نظریه بازی معکوس شناخته می‌شود. ما با نتیجه دلخواه شروع می‌کنیم و سپس به عقب برمی‌گردیم تا بازی را طراحی کنیم. به این ترتیب، اگر بازیکنان به دنبال منافع شخصی خود باشند، نتیجه ای که ما می‌خواهیم را تولید می‌کنند. به عنوان مثال، تصور کنید مسئول طراحی قوانین حراج هستیم. ما یک هدف داریم، می‌خواهیم پیشنهاد دهندگان در واقع ارزش واقعی پیشنهادی خود را برای یک کالا ارائه دهند.

برای دستیابی به این هدف، ما از نظریه اقتصادی برای طراحی حراج به عنوان یک بازی استفاده می‌کنیم که در آن استراتژی غالب برای هر بازیکن این است که همیشه ارزش واقعی را پیشنهاد کند. یک راه حل برای این مشکل حراج ویکری (Vickrey) نامیده می‌شود. در این روش پیشنهادات محرمانه هستند و برنده حراج (که بازیکن با بیشترین پیشنهاد است) دومین مبلغ پیشنهادی بالا را پرداخت می‌کند.

اقتصاد رمزنگاری شده، مانند طراحی مکانیزم، بر طراحی و ایجاد سیستم ها متمرکز است. مانند مثال حراج، از اقتصاد برای طراحی “قوانین” یا مکانیزم هایی که تعادل خاصی را نتیجه می‌دهند، استفاده می‌کنیم. اما در اقتصاد رمزنگاری شده، مکانیزم های مورد استفاده برای ایجاد انگیزه های اقتصادی با استفاده از رمزنگاری و نرم افزار ساخته می‌شود و سیستم هایی که ما طراحی می‌کنیم تقریباً همیشه توزیع شده یا غیر متمرکز هستند.

بیت کوین محصول این روش است. ساتوشی می‌خواست بیت کوین دارای ویژگی های خاصی باشد. برای مثال، بتواند در مورد وضعیت داخلی خود به اجماع برسد و در برابر سانسور مقاوم باشد. در نتیجه تصمیم گرفت سیستمی را طراحی کند که به این ویژگی ها برسد، با این فرض که مردم به طور منطقی به مشوق های اقتصادی پاسخ می‌دهند.

اغلب، اقتصاد رمزنگاری شده، برای تضمین امنیت در مورد یک سیستم توزیع شده استفاده می‌شود. به عنوان مثال، ما یک تضمین امنیتی رمزنگاری داریم که نشان می‌دهد بلاک چین بیت کوین در برابر حمله 51 درصدی ایمن است مگر اینکه شخصی مایل به صرف چند میلیارد دلار باشد.

شایان ذکر است که طراحی مکانیزم یک داروی چاره ساز نیست. محدودیتی وجود دارد که ما چقدر می‌توانیم به انگیزه ها برای شکل گیری رفتارهای قابل پیش بینی در آینده اعتماد کنیم. همانطور که نیک زابو (Nick Szabo) به درستی اشاره می‌کند، در نهایت ما در مورد حالات ذهنی آینده مردم تنها گمانه زنی می‌کنیم و نحوه واکنش آنها به برخی مشوق ها را حدس می‌زنیم. تضمین امنیت یک سیستم رمزنگاری شده تا حدی به قدرت مفروضات آن در مورد نحوه واکنش مردم به انگیزه های اقتصادی بستگی دارد.

سه مثال از اقتصاد رمزنگاری شده

امروزه حداقل سه نوع مختلف سیستم در حال طراحی است که می‌توان آن ها را در حوزه “اقتصاد رمزنگاری شده” دانست.

مثال ۱: پروتکل های اجماع

بلاک چین ها می‌توانند بدون نیاز به یک حزب مرکزی به اجماعی برسند که محصول طراحی اقتصاد رمزنگاری شده است. راه حل بیت کوین، که ما در بالا بررسی کردیم، اجماع از طریق “اثبات کار(Proof-Of-Work)” نامیده می‌شود. ماینرها برای مشارکت در شبکه و دریافت پاداش استخراج باید در قالب استفاده از سخت‌افزار و برق کار انجام دهند.

بهبود سیستم های اثبات کار و طراحی جایگزین برای آن‌ها یکی از گرایش های فعال تحقیق و طراحی اقتصاد رمزنگاری شده است. مکانیزم اجماع فعلی اتریوم، اثبات سهام (Proof-Of-Stake)، شامل تغییرات و بهبودهای زیادی نسبت به طرح اصلی بیت کوین است که زمان استخراج بلوک در آن سریعتر شده و در برابر متمرکزسازی استخراج، مقاوم تر است. این یک جایگزین برای اثبات کار است که به معنای معمول به “استخراج” نیاز ندارد: نیازی به سخت افزارهای استخراج تخصصی یا هزینه های هنگفت برق نیست.

بخاطر داشته‌باشید تمام الزامات ماینرها برای خرید سخت‌افزار و مصرف برق این است که هزینه‌ای به آن‌ها تحمیل کنیم. این هزینه به عنوان راهی برای افزایش هزینه برای حمله 51 درصدی است که بسیار گران تمام می‌شود. ایده پشت سیستم های اثبات سهام استفاده از سپرده رمزارز، برای ایجاد همان سرمایه گذاری های ضد انگیزه است، نه سرمایه گذاری در دنیای واقعی مانند سخت افزار و برق.

برای استخراج در یک سیستم اثبات سهام، باید مقدار مشخصی از اتر را در یک قرارداد هوشمند سپرده گذاری کنید. درست مانند اثبات کار، این امر هزینه 51 درصد حمله را افزایش می‌دهد. یک مهاجم باید مقدار زیادی اتر را برای حمله موفقیت آمیز به شبکه سپرده گذاری کند. پس از حمله نیز تمام این مقدار اتر را از دست خواهد داد.

مثال ۲: طراحی برنامه های اقتصادی رمزنگاری شده

وقتی مشکل اجماع را حل کردیم، می‌توانیم برنامه‌هایی بسازیم که روی بلاک چین ها مانند بلاک چین اتریوم قرار بگیرند. بلاک چین پایه، اولا ارزش واحدی به ما می‌دهد که می‌توان از آن برای ایجاد مشوق‌ها و مجازات‌ها استفاده کرد. ثانیا ابزارهایی در اختیارمان قرار می‌دهد که می‌توانیم با آن‌ها قوانینی را در قالب “کد قرارداد هوشمند” طراحی کنیم. برنامه هایی که ما با این ابزارها می‌سازیم محصولی از طراحی اقتصاد رمزنگاری شده هستند.

به عنوان مثال، بازار پیش بینی Augur برای عملکرد به مکانیزم های رمزنگاری نیاز دارد. Augur با استفاده از توکن خود، REP، برای کاربران یک مشوق و انگیزه ایجاد می‌کند. به این ترتیب که به کاربران برای گزارش “حقیقت” به برنامه پاداش می‌دهد. این پاداش ها نیز برای تسویه شرط ها در پیش بینی ها استفاده می‌شوند. این نوآوری است که وجود بازار پیش بینی غیر متمرکز را ممکن ساخته است. بازار پیش بینی Gnosis نیز از روشی مشابه استفاده می‌کند. هرچند به کاربران امکان می‌دهد از مکانیزم‌های دیگری نیز برای تعیین نتایج واقعی (که “اوراکل” نامیده می‌شوند) استفاده کنند.

اقتصاد رمزنگاری شده برای طراحی فروش توکن یا ICO ها نیز کاربرد دارد. به عنوان مثال، Gnosis از “حراج هلندی” به عنوان الگویی برای حراج توکن خود استفاده کرد. این امر منجر به توزیع عادلانه تر توکن ها می‌شود. ما قبلاً اشاره کردیم که یکی از زمینه هایی که طراحی مکانیزم در آن اعمال شده است، طراحی حراج است و فروش توکن به ما فرصت جدیدی می‌دهد تا بخشی از این نظریه را به کار گیریم.

این مسئله یک مسئله متفاوت از ساخت پروتکل های اجماع است. اما به اندازه کافی با یکدیگر شباهت دارند که هر دو را بتوان از مسائل اقتصاد رمزنگاری شده درنظر گرفت. ساخت این برنامه ها، مستلزم درک نحوه تاثیر مشوق ها در رفتار کاربران است. همچنین نیازمند طراحی دقیق مکانیزم های اقتصادی است که بتوانند نتایج معین و قابل اعتمادی تولید کنند. علاوه بر این، باید قابلیت‌ها و محدودیت‌های بلاک چین زمینه ای که برنامه روی آن است را به خوبی بشناسیم.

بسیاری از برنامه های کاربردی بلاک چین محصولات اقتصادی رمزنگاری شده نیستند. به عنوان مثال، برنامه‌هایی مانند Status و Metamask، پلتفرم‌هایی که به کاربران اجازه می‌دهند با بلاک چین اتریوم ارتباط برقرارکنند. این‌ها هیچ مکانیزم رمزنگاری اقتصادی دیگری، فراتر از آن‌هایی که از قبل بخشی از بلاک چین اصلی هستند، ندارند.

مثال ۳: کانال های وضعیت

اقتصاد رمزنگاری شده، همچنین شامل طراحی مجموعه های بسیار کوچک از تراکنش های بین افراد است. مهمترین آن ها کانال های وضعیت هستند. کانال های وضعیت یک برنامه کاربردی نیستند. بلکه یک تکنیک ارزشمند هستند که می‌توانند توسط اکثر برنامه های کاربردی بلاک چین برای کارآمدتر شدن شبکه استفاده شوند.

یک محدودیت اساسی در برنامه های بلاک چین این است که بلاک چین ها گران هستند. ارسال تراکنش ها مستلزم پرداخت هزینه است. استفاده از اتریوم برای اجرای کد قرارداد هوشمند نسبت به سایر انواع محاسبات هزینه‌برتر است. ایده پشت کانال های وضعیت این است که با استفاده از طراحی اقتصاد رمزنگاری شده، می‌توانیم بسیاری از تراکنش ها را در حالی که هنوز مطمئن و قابل اعتماد هستند، خارج از زنجیره (off-chain) انجام دهیم و به این ترتیب بلاک چین ها را کارآمدتر کنیم.

تصور کنید آلیس و باب می‌خواهند تعداد زیادی مبادله کوچک رمزارز انجام دهند. روش عادی برای انجام این کار ارسال معاملات به بلاک چین است. این کار بسیار ناکارآمد است، زیرا مستلزم پرداخت هزینه تراکنش و انتظار تأیید بلوک های جدید است.

درعوض، تصور کنید معاملاتی انجام می‌دهند که می‌توانند به بلاک چین ارسال شوند، اما درحال حاضر روی بلاک چین نیستند. آن ها این معاملات را به همان سرعتی که می‌خواهند، بین یک دیگر انجام می‌دهند. این معاملات هیچ هزینه‌ای ندارد، زیرا هنوز هیچ چیز در واقع روی بلاک چین قرار ندارد. هر بروزرسانی، معامله، آخرین نسخه از تراکنش ها را “مغلوب” می‌کند و معاملات بین طرفین را بروز می‌کند.

هنگامی که آلیس و باب مبادله پرداخت های کوچک را به پایان رساندند، با ارائه آخرین وضعیت (یعنی جدیدترین معامله امضا شده) به بلاک چین، کانال را “می‌بندند“. سپس تنها یک هزینه معامله برای تعداد نامحدودی از تراکنش های بین خود را پرداخت می‌کنند. آنها می‌توانند به این روند اعتماد کنند زیرا هردو می‌دانند که هر بروزرسانی می‌تواند به بلاک چین ارسال شود. اگر کانال به درستی طراحی شده باشد، هیچ راهی برای تقلب وجود ندارد.

می‌توانید آن را شبیه به نحوه تعامل ما با سایر منابع معتمد، مانند یک سیستم حقوقی، تصور کنید. وقتی دو طرف قراردادی را امضا می‌کنند، بیشتر اوقات آنها هرگز نیازی ندارند که آن قرارداد را به دادگاه ببرند و از قاضی بخواهند که آن را تفسیر و اجرا کند. اگر قرارداد درست طراحی شده‌باشد، هرطرف به سادگی آنچه وعده داده را انجام می‌دهد و هرگز با دادگاه تعامل ندارد. این که هر یک می‌توانند به دادگاه مراجعه کنند و قرارداد را اجرا کنند، برای عملی بودن قرارداد کافی است.

این تکنیک نه تنها برای پرداخت‌ها مفید است، بلکه برای هرگونه بروزرسانی وضعیت برنامه های اتریوم نیز مفید است. از این رو، اصطلاح عمومی تر “کانال وضعیت” درست تر است تا “کانال پرداخت“. به جای ارسال پرداخت ها به یک دیگر، می‌توانیم به روزرسانی های یک قرارداد هوشمند را به هم ارسال کنیم. حتی می‌توانیم کل قراردادهای هوشمند اتریوم را ارسال کنیم که در صورت نیاز به بلاک چین ارسال و اجرا شوند.

در آینده، اکثر برنامه های بلاک چین به نوعی از کانال های وضعیت استفاده خواهند کرد. در حال حاضر نیاز به لزوم on-chain بودن تمام معاملات در حال کاهش است. بسیاری از کارهایی که امروزه روی زنجیره انجام می‌شوند، می‌توانند به کانال های وضعیت منتقل شوند. در حالی که هنوز تمام آن ها از ضمانت کافی بالا برخوردار هستند.

منبع:

https://www.coindesk.com/markets/2017/08/19/making-sense-of-cryptoeconomics/

ادامه مطلب
08شهریور

نگاهی مقدماتی به نظریه بازی ها

شهریور 8, 1400 نویسنده آوین آویسا بلاک‌چین و رمزارزها

نظریه بازی ها یک چارچوب نظری برای درک موقعیت های اجتماعی بین بازیکنان رقیب است. از برخی جهات، نظریه بازی ها علم استراتژی یا تصمیم گیری بهینه بازیکنان مستقل و رقیب در یک محیط استراتژیک است. ریاضیدان جان فون نویمان، اقتصاددان اسکار مورگنسترن و ریاضیدان جان نش از پیشگامان اصلی نظریه بازی ها بودند.

نظریه بازی ها دارای طیف وسیعی از کاربردها از جمله در روانشناسی، زیست شناسی تکاملی، جنگ، سیاست، اقتصاد و تجارت است. با وجود پیشرفت های فراوان، نظریه بازی ها هنوز یک علم جوان و در حال توسعه است. نکته کلیدی در نظریه بازی این است که سود یکی از بازیکنان بستگی به استراتژی اجرا شده توسط بازیکنان دیگر دارد. یک بازی، مشخصات بازیکنان، تمایلات آن‌ها و استراتژی های موجود و نحوه تأثیر این استراتژی‌ ها بر نتیجه را مشخص می‌کند. بسته به مدل بازی، الزامات یا مفروضات مختلف دیگری ممکن است لازم باشد.

مفاهیم نظریه بازی

هر زمان موقعیتی با دو یا چند بازیکن داشته باشیم که شامل نتایج مشخص یا قابل اندازه گیری باشد، می‌توانیم از نظریه بازی برای تعیین محتمل ترین نتایج استفاده کنیم.

بیایید ابتدا با تعریف چند اصطلاح رایج در مطالعه نظریه بازی ها شروع کنیم:

  • بازی: هرگونه شرایطی که نتیجه آن بستگی به اقدامات حداقل دو تصمیم گیرنده (بازیکن) داشته باشد.

  • بازیکن: یک تصمیم گیرنده استراتژیک در چارچوب بازی.

  • استراتژی: مجموعه اقدامات هر بازیکن با توجه به شرایط و موقعیت او در بازی.

  • تابع منفعت: میزان سود هر بازیکن در نتیجه ی اجرای هر استراتژی.

  • مجموعه اطلاعات: اطلاعات موجود در یک نقطه معین از بازی. اصطلاح مجموعه اطلاعات معمولاً زمانی به کار می‌رود که بازی نوبتی باشد.

  • تعادل: نقطه ای از بازی که هر دو بازیکن تصمیمات خود را گرفته اند و سود خود را دریافت کرده‌اند.

تعادل نش

تعادل نش یک ترکیب استراتژی از بازی است که هیچ بازیکنی نمی تواند با تغییر استراتژی خود به صورت یک طرفه، سود خود را افزایش دهد. تعادل نش در بیشتر موارد به مرور زمان به دست می‌آید. با این حال، پس از رسیدن به تعادل نش، بازیکنان از آن منحرف نمی‌شوند. به طور کلی ممکن است بیش از یک تعادل در یک بازی وجود داشته باشد.

با این حال، وجود چند تعادل معمولاً در بازی هایی با عناصر پیچیده‌تر از دو انتخاب توسط دو بازیکن رخ می‌دهد. در بازی های همزمان که با گذشت زمان تکرار می‌شوند، یکی از این تعادل های متعدد حذف می‌شود. 

تاثیر بر اقتصاد و تجارت

نظریه بازی ها با حل مشکلات اساسی در مدل های اقتصادی ریاضیاتی قبلی، انقلابی در اقتصاد به وجود آورد. به عنوان مثال، اقتصاد نئوکلاسیک برای درک پیش بینی بازار تلاش می‌کرد و نمی‌توانست رقابت انحصاری را کنترل کند. نظریه بازی توجه را از تعادل حالت پایدار به سمت روند پویای بازار جلب کرد.

در تجارت، نظریه بازی برای مدل سازی رفتارهای رقابتی بین عوامل اقتصادی مفید است. مشاغل، اغلب چندین انتخاب استراتژیک دارند که بر توانایی آن ها در دستیابی به سود اقتصادی تاثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، تولید کنندگان یا شرکت های خدماتی ممکن است با مشکلاتی مانند فروش نرفتن محصولات موجود یا توسعه محصولات جدید، کاهش قیمت نسبت به رقابت یا به کارگیری استراتژی های بازاریابی جدید روبرو شوند. اقتصاددانان اغلب از نظریه بازی برای درک رفتار شرکت های اولیگوپولی استفاده می‌کنند. این امر به پیش بینی پیامدهای احتمالی زمانی که شرکت ها درگیر رفتارهای خاصی مانند تعیین قیمت و تبانی می‌شوند، کمک می‌کند.

انواع نظریه بازی

اگرچه انواع زیادی برای دسته‌بندی بازی ها وجود دارد (مثلاً متقارن/نامتقارن، همزمان/نوبتی و…)، اما مطالعه بازی های همکارانه و غیرهمکارانه رایج ترین نوع دسته‌بندی است. نظریه بازی های همکارانه، به چگونگی تعامل ائتلاف ها یا گروه های تعاونی، زمانی که فقط منفعت آن ها مشخص است، می‌پردازد. در واقع این بازی، به جای افراد، بین گروه ها صورت می‌گیرد و مسئله آن نحوه تشکیل گروه‌ها و نحوه تقسیم سود بین بازیکنان است.

تئوری بازی غیرهمکارانه با این که چگونه عوامل اقتصادی منطقی برای رسیدن به اهداف خود عمل می‌کنند، سروکار دارد. رایج‌ ترین بازی های غیر همکارانه بازی های استراتژیکی هستند که در آن ها، تنها استراتژی های ممکن و نتایج این استراتژی ها  ذکر شده است. یک مثال ساده از یک بازی غیر همکارانه در دنیای واقعی، سنگ کاغذ قیچی است.

نمونه هایی از بازی ها

چندین مدل بازی وجود دارد که تئوری بازی به تجزیه و تحلیل آن ها می‌پردازد. در اینجا، ما فقط به طور خلاصه چند مورد از آن ها را بیان خواهیم کرد.

معمای زندانی

معمای زندانی شناخته شده ترین نمونه نظریه بازی است. دو جنایتکار که برای یک جرم دستگیر شده‌اند را در نظر بگیرید. دادستان هیچ مدرک معتبری برای محکوم کردن آنها ندارد. با این حال، برای به دست آوردن اعتراف، زندانیان را در سلول های انفرادی نگه می‌دارند و از هر یک در اتاق های جداگانه سوال می‌کنند. هیچ یک از زندانی ها وسیله ای برای برقراری ارتباط با دیگری ندارد. دادستان چهار ترکیب استراتژی ارائه می‌دهد که اغلب در یک ماتریس 2*2 نمایش داده می‌شود.

  1. ماتریس معمای زندانیاگر هر دو خیانت کنند، هر کدام یک حکم 8 ساله دریافت خواهند کرد.

  2. اگر زندانی 1 خیانت کند، اما زندانی 2 سکوت کند، زندانی 1 آزاد شده و زندانی 2، 10 سال دریافت خواهد کرد.

  3. اگر زندانی 2 خیانت کند، اما زندانی 1 سکوت کند، زندانی 1، 10 سال دریافت خواهد کرد و زندانی 2 آزاد می‌شود.

  4. اگر هر دو سکوت کنند، هر کدام 1 سال در زندان خواهند بود.

مطلوب ترین استراتژی سکوت کردن است. با این حال، هیچ کدام از استراتژی دیگری مطلع نیستند و بدون اطمینان از سکوت کردن دیگری، هر دو به احتمال زیاد خیانت می‌کنند و به هشت سال زندان محکوم می‌شوند. تعادل نش نشان می‌دهد که در معمای زندانی، هر دو بازیکن حرکتی را انجام می‌دهند که به تنهایی برای آن‌ها بهتر است اما در مجموع برای آن‌ها بدتر است.

بازی دیکتاتور

در این بازی، بازیکن A باید جایزه نقدی را با بازیکن B، که در تصمیم بازیکن A دخیل نیست، تقسیم کند. اگرچه شاید این بازی یک استراتژی نظریه بازی نباشد، اما بینش جالبی در مورد رفتار افراد ارائه می‌کند. آزمایشات نشان می‌دهد که حدود 50 درصد همه پول را برای خود نگه می‌دارند، 5 درصد آن را به طور مساوی تقسیم می‌کنند و 45 درصد دیگر سهم کوچک‌تری را به شرکت کننده دیگر می‌دهند.

بازی دیکتاتور ارتباط تنگاتنگی با بازی اولتیماتوم دارد. در آن مبلغ مشخصی به بازیکن A داده می شود که بخشی از آن باید به بازیکن B داده شود و بازیکن ‌B می تواند مبلغ داده شده را قبول یا رد کند. اگر بازیکن دوم مبلغ پیشنهادی را رد کند، A و B هیچ چیزی دریافت نمی‌کنند. بازیهای دیکتاتور و اولتیماتوم به مطالعه رفتار افراد در مورد موضوعاتی مانند کمک های خیریه و امور بشردوستانه کمک می‌کنند.

معمای داوطلبین

در معمای داوطلب، یک نفر باید برای منافع عمومی کاری انجام دهد. بدترین نتیجه ممکن زمانی است که هیچ کس داوطلب نشود. به عنوان مثال، شرکتی را در نظر بگیرید که تقلب در حسابداری در آن بیداد می‌کند، اگرچه مدیران ارشد از آن بی اطلاع هستند. برخی از کارکنان در بخش حسابداری از کلاهبرداری آگاه هستند اما از گفتن این موضوع به مدیران عالی تردید دارند. زیرا این امر منجر به اخراج و محاکمه کارکنان درگیر در کلاهبرداری می‌شود.

برچسب خوردن به عنوان افشاگر نیز ممکن است عواقبی در پی داشته باشد. اما اگر هیچ کس داوطلب نشود، تقلب در مقیاس بزرگ ممکن است منجر به ورشکستگی نهایی شرکت و از دست دادن شغل همه شود.

بازی هزارپا

بازی هزارپا یک بازی نوبتی در نظریه بازی است. دو بازیکن به طور متناوب فرصتی برای بدست آوردن سهم بزرگتر از سهام‌های موجود در حال افزایش را دارند. بازی هزارپا به محض این که یکی از بازیکنان سهمی بردارد، به پایان می‌رسد. آن بازیکن بخش بزرگتر و بازیکن دیگر سهم کوچکتر را دریافت می‌کند. این بازی دارای تعداد دورهای از پیش تعیین شده است که برای هر بازیکن از قبل مشخص است.

یک نسخه احتمالی از بازی هزارپا را می‌توان به شرح زیر بازی کرد:

دو بازیکن را در نظر بگیرید: آلیس و باب. آلیس شروع کننده بازی است. 

در ابتدای بازی، آلیس دو سهم سکه در مقابل خود دارد: یکی شامل 4 سکه و دیگری شامل 1 سکه است. هر بازیکن دو حرکت دارد: یا سهم بزرگتر سکه‌ها را “گرفته” و سهم کوچکتر را به بازیکن دیگر بدهد. یا هر دو را روی میز به بازیکن دیگر واگذار کند. هر بار که انتخاب را به دیگری واگذار می‌کند، مقدار سکه‌ها در هر سهم دو برابر می‌شود.

به عنوان مثال، فرض کنید که آلیس تصمیم می‌گیرد که در اولین حرکت خود “واگذار کند” و سهم ها را به 2 و 8 برساند. باب اکنون می‌تواند از اولین حرکت خود برای “برداشتن” استفاده کند. یا او می‌تواند دو سهم را دوباره روی میز به آلیس “واگذار کند“، و دوباره سهم‌ها را به 4 و 16 سکه افزایش دهد. بازی به تعداد دورهای ثابت ادامه می‌یابد یا تا زمانی که بازیکنی تصمیم بگیرد بازی را با جیب زدن یکی از سهم‌ها به پایان برساند.

افزودن سکه به عنوان یک عامل خارجی تلقی می‌شود، زیرا هیچ یک از بازیکنان در آن نقشی ندارند. برعکس بازی‌ های همزمان مانند بازی معمای زندانی، در این بازی، بازیکنان پس از تصمیم بازیکن قبلی استراتژی خود را انتخاب می‌کنند. به همین دلیل رفتار سایر بازیکنان نیز بر استراتژی انتخابی بازیکن تاثیرگذار است. 

محدودیت های نظریه بازی

بزرگترین مسئله در مورد نظریه بازی این است که مانند بسیاری دیگر از مدلهای اقتصادی، بر این فرض متکی است که مردم بازیکنان منطقی هستند. یعنی به دنبال منافع شخصی و حداکثر کردن سود خود هستند. البته، ما موجوداتی اجتماعی هستیم که همکاری می‌کنیم واغلب با پرداخت هزینه، به رفاه دیگران نیز اهمیت می‌دهیم. نظریه بازی ها نمی‌تواند این واقعیت را در نظر بگیرد که در برخی شرایط ممکن است ما تعادل نش را به عنوان استراتژی بهینه انتخاب کنیم و در مواقعی دیگر، بسته به موقعیت اجتماعی و بازیکنان آن‌ها، استراتژی دیگری انتخاب کنیم.

منبع:

https://www.investopedia.com/terms/g/gametheory.asp

ادامه مطلب
01شهریور

کاربرد نظریه بازی‌ ها در ارزهای دیجیتال

شهریور 1, 1400 نویسنده آوین آویسا بلاک‌چین و رمزارزها

یکی از پایه‌های اساسی توسعه رمزارزها یا ارزهای دیجیتال، کاربرد نظریه بازی‌ ها در ارزهای دیجیتال است. از جمله دلایلی  که موجب شد علی رغم تلاش های متعدد برای بر هم زدن شبکه بیت کوین، این رمزارز بتواند بیش از یک دهه به رشد خود ادامه دهد نظریه بازی است.

تئوری بازی به بررسی چگونگی تصمیم گیری افراد منطقی در سناریوهای مختلف می‌پردازد. گرچه در اغلب موارد این تئوری با منطق عمومی سروکار دارد، اما کاملاً یک روش ریاضیاتی می‌باشد و در هر حوزه‌ای که افراد باید با یکدیگر همکاری یا رقابت کنند، کاربرد دارد. منظور از “بازی” یک محیط تعاملی است که بازیکنان تمایل دارند هنگام عمل به قوانین بازی یا واکنش به رفتار سایر بازیکنان، منطقی رفتار کنند.

 این مفهوم در ابتدا برای بررسی رفتار مشاغل، بازارها و مصرف کنندگان در اقتصاد تعریف شد. اما اکنون به طور گسترده‌ای در سایر زمینه‌ها نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. مدل های نظریه بازی می‌توانند به عنوان ابزاری برای بررسی رفتار بالقوه عوامل متقابل و نتایج احتمالی اقدامات آن‌ها در شرایط از پیش تعیین شده، استفاده شوند. این الگوها می‌توانند در سیاست، جامعه شناسی، روانشناسی و فلسفه نیز استفاده شوند.

اگر تمایل دارید کمی بیشتر در مورد نظریه بازی ها مطالعه کنید، به مقاله “نگاهی مقدماتی به نظریه بازی ها” مراجعه کنید.

مفهوم cryptoeconomics

کاربرد نظریه بازی‌ ها در ارزهای دیجیتال، همان چیزی است که باعث ایجاد مفهوم cryptoeconomics شده است. منظور از این مفهوم مطالعه اقتصاد پروتکل‌های مبتنی بر بلاک چین و تاثیر رفتار شرکت کنندگان بر این پروتکل‌ها است. علاوه بر این، رفتار عوامل خارجی را که بخشی از شبکه نیستند، اما می‌توانند برای مختل کردن شبکه به آن بپیوندد را نیز در نظر می‌گیرد.

مکانیک بلاک چین طوری طراحی شده که اعضای شبکه به طور متقابل به یکدیگر وابسته‌اند و همین وابستگی متقابل ما را به سمت نظریه بازی ها هدایت می‌کند. تاثیر نظریه بازی بر طراحی ارزهای دیجیتال از طریق تأثیر آن بر cryptoeconomics بررسی می‌شود. هدف از کاربرد نظریه بازی‌ ها در ارزهای دیجیتال، مدل سازی استراتژی انسان برای ساخت شبکه‌هایی است که نیازی به نظارت ندارند، اما تاثیر مثبتی بر منافع آن‌ها دارند. متأسفانه، بررسی تصمیمات غیرقابل پیش بینی بشر ابتدا مستلزم این است که ما بدانیم چه چیزی باعث انگیزه افراد می‌شود، ولی متاسفانه در عمل کار راحتی نیست.

تئوری بازی و cryptoeconomics

 تئوری بازی با تشویق بازیکنان منطقی به اجرای استراتژی‌هایی که منافعشان را بیشینه می‌کند، در بخش اقتصادی cryptoeconomics قرار می‌گیرد.  cryptoeconomics ترکیبی از رمزنگاری و طراحی مشوق های اقتصادی به منظور ساخت سیستم هایی است که دارای ویژگی های مطلوب خاصی باشند. این گرایش که اخیرا هم بسیار محبوب شده، ابزاری برای ایجاد شبکه های قدرتمند، ایمن و peer-to-peer فراهم می‌کند. بنابراین، رمزنگاری برای تایید وقایع گذشته، مانند تایید پیام‌ها، استفاده می‌شود. در حالی که مشوق های اقتصادی برای تشویق بازیکنان به رفتار مطلوب در آینده استفاده می‌شوند. بنابراین، cryptoeconomics با مکانیسم‌های امنیتی رو به عقب و مشوق ها و انگیزه های رو به جلو، به ما امکان می‌دهد پروتکل های غیرمتمرکز قدرتمندی بسازیم و راه های جدیدی برای سازماندهی و اداره آن پیدا کنیم.

استراتژی بیت کوین

کاربرد نظریه بازی‌ ها در ارزهای دیجیتال، هنگام طراحی یک سیستم اقتصادی امن و مطمئن برای رمزارزها، مانند سیستم بیت‌کوین، بسیار جالب توجه است. ایجاد بیت کوین به عنوان سیستمی با تحمل خطای بیزانس (BFT) نتیجه ترکیبی هماهنگ از رمزنگاری و نظریه بازی است.

شبکه بیت کوین، با پاداش دادن بیت کوین –انگیزه اقتصادی– استخراج کنندگان را تشویق می‌کند تا برای قدرتمند کردن شبکه از قدرت محاسباتی‌شان استفاده کنند. توافق بین گره‌های شبکه بیت کوین به روش Proof-of-Work حاصل می‌شود. این روش که کاملا به قدرت محاسباتی بازیکنان برای رسیدن به سود بستگی دارد.

سازندگان ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین باید مطمئن شوند زمانی که همه دنیا اجازه دسترسی به شبکه آن‌ها را دارند، افراد درست رفتار می‌کنند و از قوانین پروتکل پیروی می‌کنند. به همین دلیل سازندگان شبکه بازی هایی متناسب با رفتار گره‌های شرکت‌کننده، برای پاداش دادن یا مجازات کردن آن ها طراحی می‌کنند.

 نبوغ بیت کوین در این است که استخراج را عمداً دشوار و ناکارآمد ساخته تا برای بازیکنان مخرب این استخراج هزینه داشته باشد. به این روش، شبکه در تلاش است تا اطمینان حاصل کند که گره‌ها از پروتکل منحرف نشوند. زیرا در صورت انحراف از پروتکل‌، ممکن است هزینه‌های زیادی متحمل شوند و درنهایت نتوانند پاداش بلوک را دریافت کنند.

 این کاربرد نظریه بازی‌ ها در ارزهای دیجیتال، در مورد ترویج رفتار خوب و جلوگیری از رفتار بد، در زندگی روزمره نیز وجود دارد. ما جوامعی ساخته‌ایم که در آن، به کارهایی که برای آنها ارزش قائل هستیم پاداش می‌دهیم و از رفتارهایی که ناپسند می‌دانیم جلوگیری می‌کنیم. در این جوامع، هزینه اجرای مقررات بر عهده جامعه است. باید برای پرداخت پول به افسران پلیس، قضات و غیره هزینه شود. اما شبکه بیت کوین به این ترتیب است که بیشتر این هزینه ها بر عهده خود مجرمان است.

استراتژی اتریوم

 اتریوم یک قدم جلوتر می‌رود و نه تنها به رفتار خوب پاداش می‌دهد، بلکه از طریق سیستم اثبات خود، رفتار بد را نیز مجازات می‌کند. برخلاف PoW، توافق شبکه اتریوم از طریق Proof-of-Stake تأمین می‌شود.  همانطور که از نامش پیداست، برای دریافت پاداش نیاز است خطر کنیم و مسئولیت ریسک خود را بپذیریم. این استراتژی موجب می‌شود شبکه بازیکنان مخرب را مجازات کند.

با بررسی رفتار دنیای واقعی، می‌ببینید که طراحی بازی در یک سیستم مبتنی بر PoW با PoS چقدر متفاوت است. احتمالاً بیشتر ما به دلیل ترس از زندان به سرقت از بانک نمی‌پردازیم. نه به این دلیل که ممکن است پاداشی دریافت نکنیم.

ترکیب مجازات و پاداش امنیت شبکه را تقویت می‌کند. قدرت این عوامل با cryptoeconomics نشان داده می‌شود.  cryptoeconomics بیان می‌کند که در هر یک از این شبکه‌ها هزینه‌ای که بازیکنان برای خنثی سازی شبکه باید پرداخت کنند چقدر است. از نظر cryptoeconomics، شما مجاز هستید رفتارهای بد نیز داشته باشید، فقط باید هزینه این رفتار را پرداخت کنید.

فرضیات بازی

همه بازی ها در مورد بازیکنان و زمین بازی مفروضات خاصی دارند. در تئوری بازی، مفروضات ما شامل الگوی تعامل یا استراتژی بازیکنان و تابع منفعت بازیکنان است. اساساً انتخاب مدل بازی به هماهنگی یا عدم هماهنگی شرکت کنندگان بستگی دارد. مدل بازی به دنبال این است که بفهمد  افراد به طور خودخواهانه تصمیم می‌گیرند یا اینکه با یک‌دیگر همکاری می‌کنند؟ در زندگی روزمره به وضوح مواردی وجود دارد که هر دو مدل را می‌توان در آن دید. این امر در کاربرد نظریه بازی‌ ها در ارزهای دیجیتال و اقتصاد دیجیتال (cryptoeconomics) نیز صدق می‌کند.

به عنوان مثال، در مدل همکارانه، بیت کوین می‌تواند در معرض حمله گروهی از استخراج کنندگان مخرب قرار گیرد. با این حال، مکانیزم دفاعی آن تا حدودی بنا بر استراتژی ماشه طراحی شده است. اگر بازیکنان مخرب گره‌های صادق را شکست دهند، گروه دیگری از بازیکنان نیز از آن‌ها پیروی خواهند کرد. این چرخه ادامه پیدا می‌کند تا کل بیت کوین به خطر می‌افتد و همه(از جمله خود مخربین) ضرر می‌کنند.

از طرفی نکته مهم این است که تمایل به همکاری لزوماً به معنای توانایی بازیکنان برای انجام این کار نیست. در صورتی که تعداد بازیکنان انگشت شمار باشد، می‌توان با آن‌ها همکاری کرد. ولی، با وجود میلیون ها شرکت کننده، هماهنگی بسیار دشوارتر می‌شود.

البته می‌توان برای ایجاد انگیزه در رفتار خوب نیز از همکاری استفاده کرد. به عنوان مثال، افزایش پرداخت‌ها به ماینرها با افزایش کیفیت شبکه. که در این صورت میزان پاداش با میزان تمرکززدایی اندازه‌گیری خواهد شد. ولی در حال حاضر، اگر مزرعه استخراج متمرکزتر شود، پاداش ثابت خواهد ماند. که این امر لزوماً یک ویژگی مطلوب نیست.

تابع منفعت

برخی از مدل‌ها برای امنیت شبکه، به جای تکیه بر مسائل اقتصادی، فرض می‌کنند اکثر شرکت‌کنندگان در شبکه صادق هستند. در این راستا، تا زمانی که گره‌های صادق بیشترین قدرت پردازنده را در شبکه دارند، می‌توانند طولانی‌ترین زنجیره را ایجاد کرده و از مهاجمان پیشی بگیرند.

شاید این روش ساده لوحانه به نظر برسد، اما در واقع منشا آن انگیزه افراد برای ورود به شبکه می‌باشد. در اقتصاد و نظریه بازی، این انگیزه را تابع منفعت می‌نامند. میزان سودی که هر بازیکن از نتیجه هر استراتژی در بازی کسب خواهد کرد، تابع منفعت آن بازیکن است. معمولاً برای محاسبه این تابع، برخی عوامل اساسی در نظر گرفته می‌شوند. مانند اینکه مردم پول را دوست دارند و بیشتر را به کمتر ترجیح می‌دهند.

 اما در عمل، تعیین منفعت‌های مختلف بازیکنان چندان آسان نیست و یکی از سخت‌ترین چالش‌ها در طراحی بازی‌ها است. به همین دلیل، گاهی اوقات تصور می‌کنیم دیگران غیرمنطقی عمل می‌کنند. در حالی که ممکن است عملکرد مطلوبی متفاوت از آنچه ما انتظار داشتیم، داشته باشند.

در آخر، هنوز هم بسیاری از پروتکل‌ها و سوالات امنیتی بر قضاوت انسان متکی است. با این وجود، اقتصاد دیجیتال و نظریه بازی‌ ها نقش چشمگیری در مدل سازی تصمیم‌گیری بشر داشته است. این مدل سازی‌ها تاثیر زیادی در ساختن سیستم‌هایی دارد که در آن‌ها اهداف شرکت‌کننده با اهداف اجتماعی شبکه هماهنگ هستند. به همین علت کاربرد نظریه بازی‌ ها در ارزهای دیجیتال نیز چشمگیر و جالب توجه است.

 

منبع:

https://news.coinsquare.com/digital-currency/game-theory-and-blockchain/

 

ادامه مطلب
21فروردین

خدمات نوین بر پایه تکنولوژی بلاک‌چین

فروردین 21, 1400 نویسنده آوین آویسا بلاک‌چین و رمزارزها

با پیدایش بیت‌کوین و موفقیت غیرقابل باور این ارزرمز، تکنولوژی بلاک‌چین متولد شد. با تحقیقات بیشتر بر روی این تکنولوژی، کاربردهای گسترده‌ای بیان شد که نشان‌دهنده اهمیت و کارا بودن این تکنولوژی نوظهور بود. اما آیا بلاک‌چین راه‌حل تمام مشکلات است؟ آیا بلاک‌چین برای هر کاربردی مناسب است؟ آیا می‌توان بلاک‌چین را جایگزین تکنولوژی‌های رایج کرد؟ آیا بلاک‌چین برای کسب‌وکار شما مناسب است؟ آیا می‌توان توسط بلاک‌چین تغییری در مدل کسب‌وکار شما ایجاد کرد؟ این سوالات و بسیاری دیگر از سوالات در ذهن بسیاری از مدیران و کارآفرینان شکل گرفته است. تیم پلی چین با اتکا بر تجربه و دانش خود در آزمایشگاه بلاک‌چین دانشگاه امیرکبیر تهران و طراحی و اجرای چندین پروژه بلاک‌چینی قادر به پاسخگویی به تمام سوالات شما در این حوزه خواهد بود.

در دوران پر هیاهوی چند سال پیش پیرامون تکنولوژی بلاک‌چین، با مطالعه دقیق، پیاده‌سازی آزمایشگاهی بسیاری از پروژه‌ها، طراحی و اجرای چندین پروژه صنعتی بلاک‌چینی در فضایی آرام سعی کردیم برخوردی دقیق، علمی، غیرتبلیغاتی و کارشناسی با این تکنولوژی داشته باشیم. حال پس از فروکش کردن تب بلاک‌چین، آماده ایم تا با مشاوره صحیح و علمی، همراه کسب‌وکارهای مختلف در این حوزه باشیم.

به طور کلی خدمات پلی‌چین شامل موارد زیر می‌باشد:

  • مشاوره به مدیران و کارآفرینان پیرامون تکنولوژی بلاک‌چین و تناسب آن با کسب‌وکار.
  • طراحی و اجرای پروژه‌های بلاک‌چینی در سطوح مختلف.
  • اجرای پروژه‌های مالی در بانک‌ها و بیمه‌ها.
  • مشاوره و راهنمایی سرمایه‌گذاران حوزه ارزرمزها.
  • راه‌اندازی اکسچینج‌ ارزرمزها.
  • آماده‌سازی قراردادهای هوشمند.
  • ارائه‌ی ایده‌های نوین و خلاقانه در حوزه‌ی باشگاه مشتریان و اجرای صفر تا صد آن.
  • ارائه‌ی طرح‌های یکتا بر پایه اینترنت اشیا.

علاوه بر این، تیم ما با مطالعه، طراحی و اجرای محصولات اولیه در حوزه‌هایی مانند مدیریت پسماند و … به دنبال سرمایه‌گذارانی است که بتوان این راه مشترک را به همراه هم طی کنیم. در تمامی این طرح‌ها از آخرین تکنولوژی‌های روز دنیا مانند تکنولوژی دفترکل توزیع‌شده، محاسبات مهی و مرزی، اینترنت اشیا، رمزنگاری همومورفیک و … استفاده شده است.

ادامه مطلب
14فروردین

ربات معامله‌گر چیست؟

فروردین 14, 1400 نویسنده آوین آویسا بلاک‌چین و رمزارزها, تکنولوژی

در این نوشتار سعی داریم ربات معامله‌گر را معرفی نماییم و معایب و مزایای استفاده از آن در معاملات را مرور کنیم. امروزه با توجه به افزایش تعداد و قیمت ارزهای دیجیتال بحث در مورد معاملات و استفاده از آنها در زندگی روزمره از محققین به عموم جامعه رسیده است. درواقع، ارزهای دیجیتال همان راهی را می‌روند که اینترنت در سال‌های گذشته پیمود. شاید در بیست سال گذشته، کسی باور نمی‌کرد که روزی فرا خواهد رسید که مردم نیازهای روزمره خود را از طریق اینترنت بدست آورند، در صورتیکه امروز حتی یک خانم خانه‌دار نیز با بهره‌برداری از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی کسب و کار خانگی راه اندازی کرده است. در آینده‌ای بسیار نزدیک استفاده از ارزهای دیجیتال، راه‌های جدیدی در مقابل عموم جامعه خواهد گشود و زندگی روزمره آنها کاملا وابسته به این پدیده خواهد بود.

با وجود چنین بازار گسترده‌ و رو به رشدی، ابتدا معامله‌گران حرفه‌ای بازارهای مالی و سپس عموم مردم توجه ویژه‌ای به معاملات ارزهای دیجیتال پیدا کردند. سودهای هنگفت معاملات ارزهای دیجیتال باعث شده است تعداد و حجم معاملات این بازار روز به روز با سرعت بالا افزایش پیدا کند. اما تلاطمات بازار ارزهای دیجیتال کار را برای معامله‌گران متوسط و تازه‌کار بسیار پرهزینه کرده است. با عدم وجود بانک‌ها و نهادهای مرکزی، قیمت‌گذاری در این بازارها صرفاً به دست معامله‌گران صورت می‌گیرد و باید با توجه بسیاری به سیگنال‌های فرستاده‌شده از بازار دقت کرد. هرچند در ابتدا، بالا و پایین شدن مستمر قیمت‌ها حتی در چند دقیقه بسیار خطرناک به نظر می‌رسد ولی برای معامله‌گران حرفه‌ای یک بازار جذاب پرسود است. اما همین معامله‌گران حرفه‌ای نیز در ساعاتی از روز خواب هستند! اما معاملات در این بازار به طور ۲۴ ساعته در تمامی نقاط دنیا در حال انجام است. اگر کاهش ناگهانی در ساعاتی اتفاق افتاده باشد که معامله‌گر حرفه‌ای خواب است، چه اتفاقی برای سرمایه او خواهد افتاد!

از طرف دیگر آیا شما به عنوان معامله‌گر امکان نظارت بر بازارهای مختلف را دارید؟ آیا امکان‌پذیر است یک انسان صدها صفحه نمودار را بررسی کند تا بازار مناسب خرید و فروش خود را بیابد؟ هر ماه ده‌ها ارزرمز جدید با ویژگی‌های مختلف متولد می‌شوند که می‌بایست مورد نظارت قرار بگیرند. برخی اوقات همین ارزرمزهای جدید در کوتاه‌مدت سودهای هنگفتی را به سرمایه‌گذاران هدیه می‌دهند.

ربات معامله‌گر چیست؟

ربات‌های معامله‌گر مجموعه‌ای از کدها است که برای معاملات ارزها از طرف برنامه‌نویسان با کمک تحلیل‌گران آماده شده است. به طور معمول، سرمایه گذار / معامله گر باید به آمار بازار توجه داشته باشد که نقشی اساسی در معاملات بازی می‌کنند و سپس ارز مناسب برای خرید / فروش در زمان مناسب را انتخاب می‌کنند. ربات‌های معامله‌گر می‌توانند به راحتی تجزیه و تحلیل و تفسیر آمار بازار را خودکار انجام دهند. آنها می‌توانند داده‌های بازار را جمع‌آوری کنند، آن را تفسیر کنند، ریسک احتمالی بازار را محاسبه کرده و خرید / فروش را انجام دهند.

این مانند این است که یک متخصص استخدام کنید تا معاملات را برای شما انجام دهد در حالی که می توانید آرام بنشینید و رشد سود را مشاهده کنید. به عنوان مثال، می‌توانید یک ربات راه‌اندازی کنید تا وقتی که قیمت از یک حد مشخص پایین می آید، ارز بیشتری خریداری کنید. ربات‌ها اغلب در وقت شما صرفه‌جویی می‌کنند و مقرون به صرفه تر از استخدام متخصصان انسانی هستند.

نحوه کار ربات‌ها

به طور کلی، بیشتر ربات‌ها دارای مولفه‌های اصلی زیر هستند:

  • تجزیه و تحلیل داده‌های بازار: این مولفه، داده‌های خام بازار را از منابع مختلف ذخیره می‌کند، آنها را تفسیر می‌کند و تصمیم می‌گیرد که یک دارایی خاص را بخرد یا بفروشد. اکثر ربات‌ها به کاربران امکان می‌دهند انواع داده‌ها را به بخش تولید سیگنال اختصاص دهند تا نتایج تجزیه‌ و تحلیل را مشاهده کنند.

  • پیش‌بینی خطر بازار: این مولفه، جنبه حیاتی ربات معامله‌گر است. مانند مورد قبلی، این مورد نیز از داده‌های بازار برای محاسبه خطر احتمالی در بازار استفاده می‌کند. بر اساس این اطلاعات، ربات تصمیم می‌گیرد که چه مقدار سرمایه گذاری یا معامله کند.

  • خرید / فروش دارایی‌ها: در این مولفه، ربات از APIها برای خرید و فروش دارایی استفاده می‌کند.

مزایای ربات‌ معامله‌گر

در زیر برخی از ویژگیهای اصلی و مزایای ربات‌ها آورده شده است:

  • قوی‌تر: مقدار داده‌ای که یک معامله‌گر انسانی می‌تواند همزمان پردازش کند محدودیت خاصی دارد. حتی اگر همه داده‌ها پردازش شوند، انتخاب بهترین مسیر بر اساس آن داده ها دشوار است. ربات‌ها می‌توانند به راحتی حجم زیادی از داده‌ها را کنترل کنند و به نتایج قابل‌قبولی برسند.

  • کارآمد: معامله دارایی‌ها با استفاده از ربات همیشه کاراتر است. نگران تأخیر و مهمتر از همه خطاهای انسانی نباشید. تا زمانی که ربات داده‌های صحیح را دریافت کند و روی الگوریتم‌های مناسب کار کد ، می تواند دارایی‌ها را با شانس سود بیشتری معامله کند.

  • خستگی‌ناپذیر و مستمر: یک مزیت دیگر این است که این ربات‌ها می‌توانند بدون خستگی در ۲۴ ساعت ۷ روز هفته فعالیت کنند.

  • بی احساس: یک ربات، هر تصمیمی را براساس تحلیل داده‌ها دریافت می‌کند. بر خلاف انسان، ترس از دست دادن یا طمع سود ندارد. معامله‌گران باتجربه ممکن است با غلبه بر احساسات خود تصمیمات منطقی بگیرند، اما این ممکن است همیشه در مورد همه افراد خصوصاً مبتدیان صدق نکند. از طرف دیگر، یک ربات همیشه احساسات را از معادله دور می‌کند.

معایب ربات‌ معامله‌گر

ربات‌ها در برخورد با یک بازار کاملاً غیرقابل‌ پیش‌بینی عالی نیستند. موقعیت‌هایی مانند همه‌گیری مداوم یک بیماری واگیردار می تواند تأثیر غیرمنتظره‌ای در بازار داشته باشد و شما همیشه نمی‌توانید تأثیر این وقایع بر اقتصاد را پیش‌بینی کنید. برای ادامه سود، شما به یک استراتژی بهتر روانشناختی نیاز دارید. از آنجا که ربات‌ها توانایی انجام این کار را ندارند، باید به غرایز خود اعتماد کنید.

خطاهای برنامه‌نویسی نیز می‌توانند بر کارایی ربات تأثیر بگذارند. همچنین باید هنگام تعیین شرایط ربات و اقدامات آن، به ویژه هنگام برنامه‌نویسی ربات از ابتدا، بسیار احتیاط کنید.

ادامه مطلب